|
|
فرصت را از دست ندهید
اضاعة الفرصة غصة (حکمت 118 نهج البلاغه)
یکی از نعمتهای بزرگ الهی فرصت و بستری است که بر ما داده شده است تا از آن برای پیشبرد برنامه ها و اهداف زندگی خود بهره ببریم.
نعمتی که محدود است و باید هر لحظه آن را قدر دانست.
نعمت سلامتی، نعمت جوانی، نعمت زندگی، نعمت داشتن مدیر و همکاران خوب، نعمت نشاط، نعمت کسب روزی حلال و بسیاری از نعمتهای دیگر که برای ما حاصل شده است و باید هم شکرگزار بود و هم برای رسیدن به هدف از آن بهره جست و بهترین بهره ها را از آن برد.
در بین این نعمتها، نعمت خدمتگزاری و خدمت به مردم که خود منزلتی عظیم در درگاه خدای متعال دارد از آن فرصتهایی است که نصیب ما شده است. این مقام و پست، هم می تواند ما را در پیش خدا عزیز کند و هم می تواند ما را مغضوب الهی گرداند. چه خوب است در این فرصتی که خدا به ما داده است، به بهترین وجه هر آنچه که می توانیم برای انجام تکالیف اداری و خدمتگزاری هر چه بیشتر وبهتر به مردم و همکاران خود استفاده نمائیم. نکند به این نعمت ناشکری کرده و بعدا حسرت این را بخوریم که ای کاش فلان کار را می کردم.
امام علی(ع) در حدیث دیگری می فرماید:
« ایها الناس! الان الان من قبل الندم و من قبل « ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت الله من جنب الله» ای مردم هم اکنون به پا خیزید و پیش از آنکه فرصتها از دست برود و پشمان شوید و پیش از آنکه روزی برسد که بگویی:« افسوس ب رمن از کوتاهی هایی که در اطاعت از فرمان خدا کردم» (میزان الحکمة؛ ح 15791)
پس قدر ثانیه ثانیه این لحظات را بدانیم که روزی حسرتش را خواهیم خورد.
موضوعات: روایت, نهج البلاغه
لینک ثابت
[جمعه 1395-07-30] [ 04:12:00 ب.ظ ]
من آنروز یک عشق داشتم ؛ پیروزی یا شهادت ، بعضی ها امروز هر ساعت ، عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!
من آنروز از گل و لای و خاک سنگرها بر لباسهای ساده ام لذت می بردم و بعضی ها امروز از شلوارهای لی خاک نما و پاره پوره خارجی !
من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ، بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند !
من آنروز در خط مقدم برادران غریبه زیادی را می دیدم و به همه می گفتم : خدا قوت، نه خسته برادر! ، بعضی ها امروز برای طرح دوستی ، فقط با عجله از همه می پرسند : ASL?
من در شب قبل از عملیات بر دستانم حنا می زدم تا در جشن پیروزی یا شهادت شرکت کنم ، بعضی ها امروز بر چهره شان هفت قلم مواد آرایشی خارجی می زنند تا به نامحرم بگویند : من های کلاسم ، نگاهم کنید !
من آنروز در وصیت نامه ام می نوشتم : خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثر تر است ، بعضی ها امروز حتی در پروفایل شان می نویسند : همیشه به روز هستم ، دوره و زمانه عوض شده و عشق من مد گرایی و تقلید از غربی هاست.چادر را تجربه نکرده ام ، قدیمی است !
من آنروز در بیسیم از بچه های پشتیبان می خواستم از طرفم برای دشمن نخود و آجر و سنگ ( آتش) بفرستند ، بعضی ها امروز به هر ناشناسی می گویند : برایم شارژ بفرست !
من آنروز مشامم از بوی دود و باروت پر بود و برای رسیدن به هدفم ، از آن لذت می بردم ، بعضی ها امروز از بوی الکل در انواع ادکلن های خارجی !
من آنروز خشاب و اسلحه ام را برای نابودی دشمن در بغل گرفته بودم و بعضی ها امروز سگ های نجس تزئینی گران قیمت را !
من آنروز در جبهه ، اوقات فراغتم را در چاله هایی ، قرآن و دعا می خواندم ، اسغفار می کردم و لذت می بردم ، بعضی ها امروز در چت رو م ها به دنبال عشق ناشناس و گمشده ساعتها به بطالت ، پرسه می زنند و روم عوض می کنند !
من آنروز در هنگام عملیات ، در گوشی بیسیم ، یا زهرا(س) و یا حسین(ع) می گفتم و بعضی ها امروز در گوشی خود ،از نفس ، عشق ، ناز و فدایت شوم به نامحرم و ناشناس!
من آنروز در خط ، یک دست لباس خاکی داشتم وبا آن احساس غرور ، زیبایی و عزت کرده و شکر خدا می گفتم ، بعضی ها امروز لباس های رنگارنگ خارجی و صورتی تزئین شده اما خود انگاره ای زشت که هیچگاه با تغییر مد ،از خودشان راضی نمی شوند !
من آنروز باد گیرم را تا روی دست و پا می کشیدم تا شیمیایی نشوم و برای دفاع توان داشته باشم، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی کوتاه را انتخاب کرده اند که رهگذران را هم آلوده کنند !
من آنروز در خط مقدم حتی مراقب عطسه هایم بودم که حضور گروهانم را به دشمن راپرت ندهم ، بعضی ها امروز بی واهمه در خیابان قه قه می زنند و با بزک وآرایش و البسه رنگارنگ ، جلب تو جه نامحرم کرده و می گویند : مرا نیز به حساب آورید ، آدمم !
من آنروز قبل از عملیات از حلالیت خواهی از همرزمانم و بعد از عملیات ، از شکر خدا و یاد دوستان شهیدم صحبت می کردم و بعضی ها امروز از پایان سریال های عاشقانه فارسی وان و من و تو و مارک نوشیدنی های سر میز آنها !
من آنروز بعد از عملیات از بلندگوهای گوشه و کنار خط ، بهر نبردی بی امان … را می شنیدم ، و بعضی ها امروز با سیستم گوش خراش ماشین بابا ، آهنگ های رپ با الفاظ رکیک به محارم !
من آنروز از اطلاعات شخصی خود و دسته و گروهانم مراقبت می کردم تا دشمن از آن سوء استفاده نکند ، بعضی ها امروز حتی مشخصات و عکس های شخصی و خانوادگی شان را بی پروا در فیس بوک و توئیتر منتشر کرده تا نامحرمان و بیگانگان هم آن را ببینند !
من آنروز در خط مقدم ساعت ها بیدار می ماندم تا دشمن غافلگیرمان نکند بعضی ها امروز ساعتها برای ملاء عام و مد نمایی ، خود را تزئین می کنند تا با کار کم بهای خود ، نامحرمان را غافلگیر کنند!
نه ! این قرارمان نبود !
ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید ، رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را بر گزینی ! رفتیم تا دشمن ، نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند ،رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الا مر ، تو هم مراعات کن ! بر گرد و اندکی بیاندیش ؛ … ما خون دلها خورده ایم ! منبع : وبلاگ زیبا وب ، برگزیده ای از یادداشت های یک جانباز شرکت کننده در عملیات ، والفجر 8 ، کربلای5 ، نصر و …
موضوعات: شهید, متفرقه
لینک ثابت
[ 04:07:00 ب.ظ ]
(كانَ عَليُّ بْنَ الْحُسَيْنِ - عَلَيْهِ السَّلامُ - اِذا بُشِّرَ بِوَلَدٍ لَمْ يَسْئَلْ اَذَكَرٌ هُوَ اَمْ اُنْثَي بَلْ يَقُولُ اَسَويٌّ فَاِذا كانَ سَويّاً) قالَ:الْحَمْدُ لِلّه الَّذي لَمْ يَخْلُقهُ مُشَوَّهاً.
وقتي امام سجاد - عليه السلام - را به ولادت کودکی بشارت ميدادند، آقا نميپرسيدند پسر است يا دختر. بلكه از اندام معتدل و ساختمان سالم او سؤال ميكرد. چون خبر سلامتش را ميشنيدند، مي فرمودند : خدا را شكر كه او را قبيح و ناموزون نيافريده است.
«مكارم الاخلاق، ص 119»
شکرانه سلامت راهی به سوی ایمان
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-07-29] [ 08:53:00 ب.ظ ]
رسول خدا (صلی الله علیه واله)فرمودند :
كودكان خود را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد، وقتي به آنها وعدهاي ميدهيد حتماً وفا كنيد زيرا كودكان، شما را رازق خود ميپندارند.
وسائل الشيعه، ج 5، ص
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[ 08:17:00 ب.ظ ]
آیت الله بهجت قدس سره:
خدا اعجاز انبیا، اولیا و علما را هم اگر مصلحت بداند، ظاهر می کند؛ کما اینکه در سامره کرد .کانه همه در معرض طاعون بودند و همه گیر شده بود.
آقا سید محمد فشارکی رضوان الله علیه با آن کرامتش و مقامات علمیه و عملیه، گفت: «من بر همه شیعه حکم می کنم که سه روز روزه بگیرند.
البته روزه مظنونم است و یقینی نیست. و در این سه روز، زیارت عاشورا را بخوانند؛ خداوند به واسطه این کارشان ، این بلا را از شیعه رفع می کند ».
اهل سامرا دیدند فوج فوج از غیر شیعه وفات می کنند ، ولی یک نفر از شیعه وفات نمی کند . البته یک نفر در تمام جمعیت شیعه وفات کرد ، ولی نه
به طاعون. یک پاره دوزی به یک مرض دیگری وفات کرد والا احدی به طاعون وفات نکرد و این ها تعجب کردند که این چه بلایی است که
مخصوص غیر شیعه است و فوج فوج از غیرشیعه ، به طاعون وفات می کنند .
لذا آن ها می آمدند در صحن عسکریین و می گفتند : «یَاعَلِیٌ الهَادِی، نُسَلِّمُ عَلَیکَ، مِثل مَا یُسَلِّمُ الشِیعَه » ؛ هر طوری که شیعه سلام می کنند ، ما
هم به همان نیت و همان طور سلام می کنیم ، درباره ما هم شفاعت بکن ، کما اینکه شیعه را می بینیم که با طاعون کشته نمی شوند.
کانه در طاعون نوشته شده بود : « برای غیر شیعه ». این هم از اعجاز است .
ملاحظه می کنید؟
با اینکه حقانیت روشن بود ، ولی ایمان نمی آوردند و ریشه مطلب را که زیارت عاشورا بود ، دنبال نمی کردند .
رحمت واسعه ، ص 208 مرکز نشر آثار آیت الله بهجت قدس سره
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-07-28] [ 08:36:00 ب.ظ ]
وَ لا تستوی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فصلت/34
هرگز نیکی و بدی یکسان نیستند، پس بدی را با نیکوترین خصلت دفع کن
حکایت؛ مرحوم نجم آبادی به شیوه همیشگی نیمه شبی از خواب برخاست و به کنار حوض رفت که وضو بگیرد و نماز شب بخواند، ناگاه مردی را بر لب بام خانه دید میخواست به پائین بپرد، اما از دیدن شیخ ترسید و به حیاط افتاد، شیخ به سویش رفت و دید بینوائی به امید دستبرد به خانه وی آمده و خانه اغنیا را گذاشته و به کاهدان زده است.
شیخ پای دزد را مالش می زد تا از رنج افتادن آسوده شود به او گفت: پایت نشکسته بیا نان و چای بخور و آنگاه برو. از قضا آن دزد فلک زده همکاری داشته که در کوچه انتظارش را میکشید و چون دید خبری از رفیقش نشد، بر بام خانه رفت و به درون خانه نگریست، دید شیخ مشغول مالش پای رفیقش میباشد.
شیخ متوجه او شد، صدایش زد که تو هم بیا با رفیقت نان و چای بخور و بعد برو، این دو بینوا ترسان و لرزان و شرمسار از کرده خود زیرچشمی شیخ را مینگریستند و شیخ هم به مهمانان ناخوانده پند و اندرز میداد که آدمی اشتباه میکند، باید روی زمین هموار و صاف راه بروید، اشتباهاً روی دیوار رفتی و افتادی، کوشش کنید از این پس اشتباه را تکرار نکنید، آنان هم سرافکنده شده و از خانه شیخ توبه کنان رفتند و دیگر دزدی را کنار گذاشتند.1
عجب ناید از سیرت بخردان كه نیكی كنند از كرم با بدان2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل 2. سعدی
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[ 07:06:00 ب.ظ ]
هنگام سخنرانی امام سجاد علیه السلام در شام ، یکی از دانشمندان یهودی که در آن مجلس حضور داشت از یزید پرسید:
“این جوان که سخنرانی می کند کیست؟”
یزید پاسخ داد:
“علی بن الحسین”
یهودی گفت:
“حسین کیست؟”
یزید در جواب گفت:
“پسر علی بن ابی طالب است.”
عالم یهودی گفت:
“مادر حسین کیست؟”
یزید گفت:
“فاطمه ، دختر محمّد.”
یهودی گفت:
“این حسین ، پسر دختر پیامبر شما است و شما او را به همین زودی کشتید؟ به خدا سوگند كه اگر پیامبر ما حضرت موسی ، در میان ما فرزندى مىگذاشت، ما گمان مىكردیم كه او را تا سر حد پرستش باید احترام كنیم. ولی شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر گذراندید؟! واى بر شما! چه بد امتی هستید!”
بحارالانوار، جلد 45، صفحه 139 حياة الامام الحسين ، جلد 3 ، ص 395
موضوعات: شهید, محرم
لینک ثابت
[ 06:49:00 ب.ظ ]
در هر صورت مرد قَوّام زندگیست چه بپذیرد این حقیقت را و زندگی را درست مدیریت کند و چه این مسولیت را با همسرش و یا مادرش تقسیم کند و جایگاه مردانگی خود را تخریب. پس بهترست با قدرت سکان را در دست بگیرد وبا مدیریت صحیح و بدور از نگرانی زندگی را پیش برد.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: قِوامُ العَيشِ حُسنُ التَّقدِيرِ و مِلاكُهُ حُسنُ التَّدبيرِ
پايدارى زندگى به برنامه ريزى درست و وسيله رسيدن به آن ، مديريّت صحيح است. غررالحكم و دررالكلم، ح 6807
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ
مردان، سرپرست زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند در بعضی بر بعض دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقی که از اموالشان در مورد زنان می کنند.ایه ۳۴نساء.
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[سه شنبه 1395-07-27] [ 06:32:00 ب.ظ ]
انسانها از سنگ و کوه کمتر نیستند.
امام باقر عليه السلام :
فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّهَ عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَلعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛
امام باقر صلوات الله علیه درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمودند: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بد زبان و گداى سمج را دشمن مى دارد. و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
(امالى صدوق، ص 326)
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[ 06:25:00 ب.ظ ]
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده، می نویسد: در تفحص
شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان
هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.
گناهان یک روز او عبارت بودند از:
• سجده نماز ظهر طولانی نبود.
• زیاد خندیدم.
• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر
شانزده ساله کوچکترم… !
موضوعات: شهید
لینک ثابت
[دوشنبه 1395-07-26] [ 03:15:00 ب.ظ ]
خداوند در سوره احزاب می فرماید :
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ (4)
خداوند در درون هیچ کس دو قلب ننهاده است .
هرکس در برابر دو راهی کفر و ایمان قرار گیرد باید یکی از این دو راه را انتخاب کند ، یا باید ولایت الله را پذیرفت ویا ولایت طاغوت
(اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ*)
امام جعفر صادق (ع) می فرمایند : مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ
یعنی اگر کسی با قلب خود قومی را دوست بدارد و باهمین قلب دشمنان آنها را دوست بدارد ، این غیر ممکن است (تفسیر کنزالدقایق و بحرالغرایب / ج 1 / ص 313 )
امیرالمومنین حضرت علی (ع) می فرمایند : “لا یجتمع حبنا و حب عدونا فی جوف انسان ان الله عزوجل یقول : مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ
دوستی ما با دوستی دشمنان ما در درون کسی جمع نمی شود ،(چرا که ) خداوند می فرماید:
خدا در درون آدمی دو قلب قرار نداده است ."(بحارالانوار / ج 24 / ص 318)
ان شاء الله حب امیرالمومنین (ع) چنان فضای قلبمان را احاطه کند که جایی برای حب دیگری باقی نماند . می بینی ! حتی در دوست داشتن امام مان نیز به عنایت ویژه او نیازمندیم . چنانکه روزی حسین (ع) با نگاهش دل زهیربن قین را لرزاند و کربلایی اش کرد . . .
موضوعات: روایت, محرم
لینک ثابت
[ 02:59:00 ب.ظ ]
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!» ترق! ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت! چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!» ترق! جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!
موضوعات: شهید
لینک ثابت
[ 02:44:00 ب.ظ ]
خاطرات جبهه
نزدیك عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود باید كوتاهش میكردم مانده بودم معطل توی آن برهوت كه سلمانی از كجا پیدا كنم. تا اینكه خبردار شدم كه یكی از پیرمردهای گردان یك ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح میكند.
رفتم سراغش دیدم كسی زیر دستش نیست طمع كردم و جلدی با چرب زبانی قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما كاش نمینشستم. چشم تان روز بد نبیند با هر حركت ماشین بی اختیار از زور درد از جا میپریدم.
ماشین نگو تراكتور بگو. به جای بریدن موها، غلفتی از ریشه و پیاز میكندشان! از بار چهارم هر بار كه از جا میپریدم با چشمان پر از اشك سلام میكردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد اما بار آخر كفری شد و گفت: «تو چت شده سلام میكنی؟ یكبار سلام میكنند.» گفتم: «راستش به پدرم سلام میكنم.»
پیرمرد دست از كار كشید و با حیرت گفت: «چی؟ به پدرت سلام میكنی؟ كو پدرت؟» اشك چشمانم را گرفت و گفتم: «هر بار كه شما با ماشین تان موهایم را میكنید، پدرم جلوی چشمم میآید و من به احترام بزرگ تر بودنش سلام میكنم!»
پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانهای خرجم كرد و گفت: «بشكنه این دست كه نمك نداره…»
مجبوری نشستم وسیصد، چهارصد بار دیگر به آقا جانم سلام كردم تا كارم تمام شد.
موضوعات: شهید
لینک ثابت
[ 02:38:00 ب.ظ ]
امام باقر عليه السلام:
فى قَولِهِ «قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا» قال: قُولوا لِلنّاسِ أحسَنَ مَا تُحبّونَ أن يُقالَ لَكُم، فَاِنَّ اللّهَ عزَّوَجلَّ يُبغِضُ اللَّعّانَ السَّبّابَ الطَّعّانَ عَلىَ المُؤمِنين، اَلفاحِشَ المُتَفَّحِشَ السّائَلَ المُلحِفَ، وَ يُحِبُّ الحَيّى الحَليمَ اَلعفيفَ المُتعَفِّـفَ؛
امام باقر صلوات الله علیه درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمودند: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بد زبان و گداى سمج را دشمن مى دارد. و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
(امالى صدوق، ص 326)
موضوعات: روایت, امالی(شیخ صدوق)
لینک ثابت
[ 02:26:00 ب.ظ ]
بنشینیم و بنگریم و خون امام زمانمان را بریزند یا بریزیم چه فرق!
کمترین مجازات ما اینست که خون ما هم ریخته خواهد شد. واین نتیجه فساد فی الارض است که از کشتن امام زمان و نبود او ایجاد میشود.
سه شهر در حادثه عاشورا از اباعبدالله الحسین(علیه السلام ) تمکین نکردند و بر خلاف تکلیف شرعی امام زمانشان را رها کردند در حالی که آیه “النبی اولی بالمومنین من انفسهم” به حکم” لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی” شامل فرزندان معصوم ایشان نیز میشود.
عاقبتشان را به اختصار میخوانیم:
١- مردم مدینه در زمانی که باید از امام حسین(علیه السلام ) تبعیت می کردند نافرمانی کردند.اما وقتی که سیدالشهدا(علیه السلام) شهید شدند پشت سر عبدالله ابن حنظله قیام کردند ولی از یزید شکست خوردند که سه روز جان،مال و ناموس مردم نامرد مدینه بر سپاه شام حلال شد. بسیار زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفتند و صدها یا هزاران فرزند نامشروع این حادثه، امروز در تاریخ به ننگ اولاد الحرّه مشهورند.
آن قدر مردم کشته شدند که خون، قبر پیامبر را نیز گرفته بود. تمام کسانی که زنده ماندند بر پیشانیشان داغ زدند و نوشتند: هذا عبد من عبید یزید؛این بنده ای از بندگان یزید است…..در تاریخ به فرمانده سپاه یزید لقب «مسرف» به معنی «خونریز بی حد و حصر» دادند.
٢- بعد از مدینه نوبت به مکه رسید.لشكر خونخوار یزید به رهبری حصین ابن نمیر در بالاى كوههاى مكه كه مشرف بر خانه ها و مسجدالحرام بود، اجتماع كردند و با منجنيق، پيوسته سنگ و روغن آتشین بر مكه و مسجدالحرام مى افكندند. تاریخ می نویسد این قوم که به هیچ مبنایی اعتقاد نداشتند پارچه هایی از پنبه و كتان به نفتینه آلوده مى ساختند و بر خانه خدا مى انداختند و آنها را آتش می زدند تا آنكه كعبه معظّمه سوخت و بناى آن منهدم گشت و ديوارهاى آن فرو ريخت؛ خداوند بر مکیان رحم نمود و یزید به درک واصل شد و الا باید امروز در تاریخ از کشتار مردمان مکه داستانها می نوشتند.
٣-کوفیانی که حاضر نشدند از سیدالشهدا(علیه السلام ) تبعیت کنند بعد از امام حسین(علیه السلام)سه قیام کردند که هر سه قیامشان به غیر از شکست چیزی نداشت:
توابین یعنی همان مومنین وقت نشناس که حدودا ۴۰۰۰ نفر بودند؛ جز شکست و شهادت حدود ۱۰۰۰ نفرشان سودی نبرد.
مردم کوفه مختار را هم تنها گذاشتند.بنا بر اقوال مورخین، ٦٠٠٠ نفر از یاران مختار از مصعب ابن زبیر امان خواستند و مختار را تنها گذاشتند. مصعب دستور داد که همگی را گردن زده و آنها را به قتل رساندند. گفته شده که دو هزار نفر از این تعداد، عرب و چهارهزار نفر ایرانی بودند.
قیام سوم کوفیان هم که به رهبری زید فرزند امام سجاد علیه السلام بود جز شکست سود دیگری نبرد.
این شد عاقبت کوفیان زبردست نواز زیردست آزار.
مردمی که به امام حسین(علیه السلام )تمکین نکردند، اسیر دست حجاج ابن یوسفی شدند؛ که طبق گفته تاریخ، بیش از ۱۰۰هزار نفر از مسلمانان را گردن زد.
این است عاقبت مردمانی که امام معصوم و به حق خود را به وقت نشناخته و تبعیت نکنند.
موضوعات: روایت, متفرقه, محرم
لینک ثابت
[ 09:09:00 ب.ظ ]
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
در شگفتم از کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
۱- در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل…» (سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمیبرد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یادشده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
۲- در شگفتم از کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مبارکه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمیبرد؛ زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یادشده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات میبخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)
۳- در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مبارکه غافر آیه ۴۴) … پناه نمیبرد؛ زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یادشده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴- در شگفتم از کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست، چگونه به ذکر «ماشاءالله لاقوة الا بالله» (سوره مبارکه کهف آیه 39) پناه نمیبرد؛ زیرا خداوند بعد از ذکر یادشده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود میدانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
موضوعات: روایت, متفرقه
لینک ثابت
[ 08:55:00 ب.ظ ]
امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
در حالیکه در واقع از کمترین مال برخوردار هستید،در ظاهر بهترین حال را از خود نشان دهید.
یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف
زندگیشان به گونه ایست که جاهل آنان را ثروتمند میپندارد, بس که عفیفانه زندگی میکنند.۲۷۳بقره.
بحار،ج75،ص8.
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[شنبه 1395-07-24] [ 11:17:00 ق.ظ ]
یکی از ویژگی های علم امام حسین علیه السلام گزارش های آن حضرت در زمینه ویژگی ها و قیام حضرت مهدی (عج) می باشد. آن بزرگوار در فرصت های مناسب از این رویداد عظیم تاریخی در آخرالزمان خبر داده و مردم را از مراحل و زمینه ها و خصوصیات ظهور با خبر می ساخت.
حضرت سیدالشهدا علیهالسّلام:
قائم آل محمد صلی الله علیه و آله در میان امت اسلام، نهمین فرزند من است. او دارای غیبت است و میراثش در حالی که زنده است تقسیم خواهد شد.
حضرت صاحب الامر مهدی موعود (عج) دو نوع غیبت خواهد داشت؛ یکی از آنها طولانی خواهد بود، به طوری که بعضی می گویند او از دنیا رفته است و بعضی دیگر می گویند کشته شده و عده ای نیز می گویند او قیام کرده و رفته است. امّا هیچ کس از دوست و دشمن به جای او اطلاع نخواهد یافت، مگر کارگزاران ویژه اش که مأمور اجرای فرامین آن بزرگوار هستند.
قطعی بودن ظهور
امام حسین علیه السلام:
اگر از عمر دنیا حتی یک روز هم باقی نماند، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا مردی از فرزندانم ظهور نماید و دنیا را از عدل و داد پرکند؛ همان طوری که از ظلم و ستم و ناعدالتی پر خواهد شد. من از رسول خدا صلی الله علیه و آله این گونه شنیده ام.
عشق به مهدی علیه السلام
روزی در محضر امام حسین علیه السلام از وجود مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام سخن به میان آمد و از آن حضرت سؤال شد که آیا حضرت مهدی علیه السلام هم اکنون متولد شده است یا نه؟!
حضرت اباعبداللَّه علیه السلام فرمود: «لا وَلَوْ ادْرَکتُهُ لَخَدَمْتُهُ ایامَ حَیاتی»؛
نه خیر هنوز متولد نشده است اگر من به حضورش می رسیدم تمام عمرم را به او خدمت می کردم.
شور و نشاط مهدی علیه السلام
امام حسین علیه السلام :
وقتی که امام زمان علیه السلام ظهور کند عدّه ای او را نمی شناسند، زیرا آن بزرگوار به صورت جوانی شاداب و توانا ظهور می کند و جوانی آن حضرت بعد از قرن ها نوعی آزمایش مردم می باشد؛ چرا که آنان به انتظار شخصی که سال های زیادی عمر کرده می باشند.
عصاره پیامبران الهی
امام حسین علیه السلام:
قائم آل محمد صلی الله علیه و آله میراث دار خصلت هایی از انبیاء بزرگ الهی است. از حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و ایوب و از حضرت محمد صلی الله علیه و آله اوصافی را در خود دارد.
طول عمر آن حضرت همانند طول عمر حضرت نوح است.
پنهانی بودن ولادت و دور ماندن از مردم شیوه ای است که از حضرت ابراهیم برایش به یادگار مانده است.
در خوف و ترس از جبّاران و غایب بودن طولانی از پیروان خود، شبیه حضرت موسی علیه السلام است.
سخنان پراکنده و مختلف مردم در عصر غیبت شبیه گفتگوهای آنان در مورد عیسی علیه السلام است.
فرج و پیروزی حضرت مهدی (عج) بعد از انواع ناملایمات و گرفتاری ها همانند ماجرای حضرت ایوب است.
حضرت مهدی (عج) روی زمین را بعد از آنکه مملوّ از ظلم و جور شد، پر از عدل و داد خواهد کرد و قیام او وقتی است که مدتی از عصر امامان قبل از او گذشته باشد.
همان طوری که رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از فاصله طولانی از عصر پیامبران پیشین به رسالت مبعوث گردید.
عدالت مهدی علیه السلام
امام حسین علیه السلام:
او هفتمین پسر از نسل پسرم محمد بن علی است. او حجت خداوند و فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی پسرم می باشد. او همان پیشوایی است که زمان طولانی غائب خواهد بود آنگاه ظاهر شده و زمین را بعد از گسترش ظلم و جور با عدالت پر خواهد کرد.
«یظْهِرُ اللَّهُ قائِمَنا فَینْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمینَ»؛
قائم ما قیام می کند و از ستمگران انتقام می گیرد.
رفاه و امنیت مهدوی
برای شما عصری فرا می رسد که مردم آنچنان بی نیاز می شوند که کسی برای دینار و درهم خود جایی برای احسان و بخشش نمی یابد. تمام خیر و نیکی و زیبایی ها در آن زمان است. قائم ما قیام می کند و همه زشتی ها، فسادها، ناعدالتی ها، و اعمال ضد انسانی را ریشه کن می سازد.
زندگی در عصر ظهور
از مواردی که امام حسین علیه السلام از علم و دانش بی کران خود بهره گرفت در صبح عاشورا بود. آن بزرگوار بعد از آنکه پندها، موعظه ها و اتمام حجت های خود را برای مردم بیان نمود، از رجعت دوباره خویش به دنیا خبر داد.
به خدا قسم، اگر ما را بکشند ما به حضور پیامبرمان باز می گردیم و هر قدر خدا بخواهد در آن عالم می مانیم. سپس من اولین نفری هستم که زمین شکافته می شود و به همراه امیرمؤمنان علیه السلام و همزمان با قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و زندگی دوباره رسول خدا صلی الله علیه و آله به جهان باز می گردم…
موضوعات: روایت, سخن بزرگان, محرم
لینک ثابت
[ 11:15:00 ق.ظ ]
لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ حجرات/11
نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کنند
.
.
.
یکی از طبیبان قدیمی میگفت: تابستان بود و بیماران به مطب من میآمدند و من آنها را معاینه میکردم، نسخه قبلی را میگرفتم دوباره نسخه میدادم. یکی از آن بیماران زنی بود، وقتی به او گفتم: نسخه قبلی کجاست؟ گفت: آن را جوشاندم و خوردم. گفتم: کاغذ را جوشاندی و خوردی؟ گفت: بله. گفتم: حیف نانی که شوهرت به تو میدهد، زنان دیگر که آنجا بودند به او خندیدند و من برای او مجدداً نسخه نوشتم و گفتم: دواهای آن را بگیر بجوشان و بخور نه خود نسخه را.
وقتی بیماران همه رفتند، آخرین نفر حاج آخوند (پدر مرحوم راشد) آمد، بچهاش را دیدم و برایش نسخهای نوشتم. مقداری در حق من دعا کردند پس از آن گفتند: میخواستم خدمت شما عرض کنم که آن کلمهای که به آن زن گفتی و زنهای دیگر خندیدند، قشنگ نبود و آن زن در میان بقیه زنها شرمسار شد، من ناگهان مثل کسی که از خواب بیدار گردد به خود آمدم و متوجه شدم که چه بسیار از این شوخیها که میکنیم و متلکها که میگوییم، به خیال خودمان خوشمزگی میکنیم و توجه نداریم که در روح طرف چه اثری دارد.1
1.با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
موضوعات: سخن بزرگان
لینک ثابت
[ 11:00:00 ق.ظ ]
قالَ علی بن الحسین (علیه السلام):
عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.
امام سجاد علیه السلام فرمود:
تعجّب می کنم از كسى كه نسبت به تشخیص خوب و بد خوراكش اهتمام مى ورزد كه مبادا ضررى به او برسد، ولی چگونه نسبت به گناهان و اعمالش اهمیّت نمى دهد، و نسبت به مفاسد دنیائى، آخرتى روحى، فكرى، اخلاقى و… بى تفاوت است.
بحارالأنوار: ج 78، ص 158، ح19
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[ 10:56:00 ق.ظ ]
وقتی پیامبراکرم(ص) میفرمایند:
«هر که اهل بیت مرا دوست داشته باشد خداوند به او حکمت می دهد»
.
.
.
یعنی عاشقِ حق شدن خوش فهمی و درایت میآورد. این اثر علاقه در اندیشه است. طبیعتا بیمهری نسبت به اهل بیت(ع) هم موجب کجفهمی و نادانی میشود. فقط کسی که عاشق حق است میتواند حقایق را درست ببیند.
آقای پناهیان
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[ 10:53:00 ق.ظ ]
خطابه حضرت زينب کبری سلام الله علیها
طبرسي از حذيم بن شريک روايت مي کند:
چون امام سجاد عليه السلام را همراه بانوان از کربلا آوردند و بيمار بود، زنان کوفه با گريبانهاي چاک به گريه و شيون پرداختند. مردان هم با آنان مي گريستند. زين العابدين عليه السلام با صدايي ضعيف و رنجور گفت: اينان بر ما گريه مي کنند!؟ پس چه کسي ما را کشته است؟ زينب دختر علي عليه السلام مردم را به سکوت فراخواند. [1] .
خوارزمي گويد:
بشير بن حذيم اسدي گويد: آن روز به جانب زينب دختر علي نگريستم. هرگز زني با شرم را همچون او سخنور نديده ام. گويا از زبان
اميرالمؤمنين علي عليه السلام سخن مي گفت. به مردم اشاره کرد که: ساکت شويد! نفسها بريد و زنگ شترها آرام شد. آنگاه گفت:
حمد از آن خداست. درود بر پدرم محمد پيامبر خدا و بر خاندان پاک او، آل الله.
اما بعد، اي اهل کوفه! اي اهل نيرنگ و نفاق! آيا گريه مي کنيد؟ هرگز اشکهاتان خشک نشود و شيون شما نايستد. مثل شما همچون مثل آن زني است که رشته هاي خود را پنبه مي کند. آيا شما ايمان خود را بازيچه ي خويش ساخته ايد؟ آيا شما فضيلتي جز لاف و گزاف و آلودگي و سينه هاي کين توز و تملقگويي کنيزگونه و باطني دشمنانه داريد؟ همچون سبزيهاي روييده در منجلابيد يا نقره هايي که گور مرده را مي آرايد. چه بدکرداري را پيش فرستاديد که خدا را از خود خشمگين ساختيد و در عذاب، جاودانه شديد. آيا گريه مي کنيد و ناله سر مي دهيد؟ آري به خدا، بسيار بگرييد و اندک بخنديد. به ننگ و عاري آلوه شده ايد که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. چگونه اين ننگ را خواهيد شست که زاده ي پيامبر و سرور جوانان بهشت را که پناه شما رد حوادث بود و حجت الهي بر شما و پيشواي سنتتان بود کشتيد؟ گناه زشتي مرتکب شديد. بدا به شما از رحمت الهي دور باشيد! تلاشتان هدر رفته و دستانتان از کار نيک بريده شده و در معامله زيان کرده ايد. خشم خدا را خريديد و ذلت و خواري به نام شما زده شد. واي بر شما اي کوفيان! مي دانيد چه جگري را از پيامبر خدا دريديد و چه خوني را از او ريختيد و چه پرده نشيناني را از حريم و حرمش بيرون کشيديد؟ کاري زشت کرديد که نزديک است آسمانها از زشتي آن از هم شکافد و زمين شکافته شود و کوهها فرو ريزد. کار شما همچون عروسي کچل، گردن دراز، بدخلق و بدسيما و بدنماست که زمين و آسمان را انباشته. آيا شگفت است اينکه آسمان خون ببارد؟ عذاب آخرت سخت تر و خوارکننده تر است و کسي ياري تان نمي کند. مهلتهاي الهي شما را سبکسر نکند، چرا که پيشي گرفتن شما خدا را شتاب زده نمي کند و بيم از دست رفتن خونخواهي ندارد. پروردگارتان در کمين است، پس چشم انتظار آن باشيد.
بشير گويد: به خدا قسم! مردم را آن روز سرگردان و مستگونه ديدم؛ گريان و اندوهگين و ناراحت و متأسف بودند؛ انگشت حيرت به دهان داشتند. پيرمردي از کوفيان را ديدم که کنارم ايستاده بود؛ آن قدر گريسته بود که صورتش خيس بود و مي گفت: راست مي گويي پدرم و مادرم به فدايت! پيران شما بهترين پيران و جوانانتان بهترين جوانان و زنانتان بهترين زنانند و نسل شما بهترين نسل است که نه خوار مي شود و نه شکست مي خورد. [2] .
طبرسي افزوده است:
امام سجاد عليه السلام فرمود: عمه جان! سکوت را برگزین! بازماندگان را از گذشتگان عبرت است. خدا را شکر که تو داناي استاد نديده و فهميده ي مکتب نرفته اي. گريه و ناله، رفتگان را برنمي گرداند. و او ساکت شد. آنگاه امام فرود آمد و خيمه زد و زنان را فرود آورد و وارد خيمه شد. [3] .
پاورقي
[1] احتجاج، ص 303.
[2] مقتل الحسين، ج 2، ص 40.
[3] احتجاج، ص 305.
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 10:51:00 ق.ظ ]
السلام علیک یا سید الساجدین
قال الْبَاقِرُ سلام الله علیه: إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ مَا ذَكَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا قَرَأَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءً يَخْشَاهُ أَوْ كَيْدَ كَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاةٍ مَفْرُوضَةٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلَّا سَجَدَ وَ كَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِي جَمِيعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّيَ السَّجَّادَ لِذَلِكَ.
حضرت آقا امام محمد باقر سلام الله علیه:
پدرم علی بن الحسین سلام الله علیه هرگز یاد نکرد نعمتی از خدا را مگر آنکه سجده کرد برای شکر آن نعمت ، و نخواند آیه ای از کتاب خدا که در آن سجده باشد مگر آنکه سجده می کرد، و هرگاه حق تعالی از او بدی دفع می کرد که از او در بیم بود یا مکر مکر کننده ای را از او می گردانید، سجده می کرد و هرگاه از نماز واجب فارغ می شد، سجده می کرد و هرگاه توفیق می یافت که میان دو کس اصلاح کند، برای شکر آن سجده می کرد و اثر سجده در جمیع مواضع سجود آن حضرت بود و به این سبب آن حضرت را ( سجاد ) می گفتند.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج46، ص: 6 علل الشرائع، ج1، ص: 233 منتهی الآمال
5 محل سجده ( زانوها، کف دو دست و پیشانی) برای آقا امام سجاد سلام الله علیه از شدت سجده پینه می بست و سالی دو بار آن را می بریدند.
موضوعات: روایت, محرم
لینک ثابت
[جمعه 1395-07-23] [ 10:29:00 ب.ظ ]
سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت.
امام سجّاد علیه السلام : المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ : إمّا أن یُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن یُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن یُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ یُریدُ أن یُصیبَهُ
امام سجّاد علیه السلام فرمودند: مؤمن از دعاى خود یکى از سه نتیجه را مى گیرد : یا برایش ذخیره مى شود ، یا در دنیا برآورده مى شود و یا بلایى که مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود.
تحف العقول، ص 280
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 10:10:00 ب.ظ ]
اين تناقض تا ابد شيرين ترين مرثيه است سرترين اقاى دنيا را خدا بي سر گذاشت
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-07-22] [ 10:15:00 ب.ظ ]
حضرت آیت الله مولوی قندهاری(ره) می فرمود :
“در سفرهای دریایی هندوستان، خیلی اوقات دریا طوفانی می شد و عده ای از بازرگانان(تجار) هندی بودند که همواره در جیب بغل خود تربت پاک امام حسین(ع) داشتند و هنگامی که دریا طوفانی می گشت و شدت پیدا می نمود، آنها یک مقدار از تربت به اندازه نخود از جیبشان بیرون آورده و به دریا می انداختند و در دم و بلافاصله طوفان می خوابید و آرام می گرفت. آنها به تربت حضرت سیدالشهداء(ع) یقین داشتند و بنده در مسافرتها بارها این مسئله را به وضوح شاهد بودم.”
کتاب هزارویک نکته از کربلا، ص ۵۰
موضوعات: سخن بزرگان, محرم
لینک ثابت
[ 09:52:00 ق.ظ ]
اباالفضــــل است و عباس…
در منابع بسیاری، کنیه حضرت عباس(علیهالسلام) را ابوالفضل بر شمرده اند (1)
که در بین کنیه های ایشان، ابوالفضل (= ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترین است اما دیگر کنیه های او یا غیر مشهور هستند و یا این که پس از واقعه کربلا حضرت را بدان خوانده اند.
در مورد این کنیه بحث وجود دارد که آیا این کنیه واقعی بوده و ایشان پدر فرزندی به نام فضل بوده اند یا اینکه این کنیه اعتباری و در واقع لقبی بوده است که به شکل کنیه به او نسبت داده اند. گفته ها و احتمالاتی در این زمینه وجود دارد که بدان می پردازیم:
گفته اند این کنیه برگرفته از برتری و فضلی بوده که از کودکی در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت می شناخته اند آن گونه که در سوگ او نیز سروده اند:
اَبَاالفَضْلِ یَا مَنْ أَسَّسَ الفَضْلَ وَ الإبا أَبِی الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَکُونَ لَهُ أَبا :
«ای ابوالفضل! ای کسی که هر برتری و پاکدامنی را بنا نهادی! آیا برای من برتری و فضلی وجود دارد که تو پدر آن نباشی؟ (آیا کسی می تواند فضلی داشته باشد که در تو نباشد)».(3)
هم چنین در بین اعراب و مسلمانان نیز چنین سنتی بسیار دیده می شده که کنیه افراد را بر اساس ویژگی های آنان می گذاشته اند.
آورده اند روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که فردی را ابوالحَکَم می خوانند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) او را نزد خود خواند و فرمود:
«همانا حَکم [داور ]خداست و حُکم از آن اوست تو چرا ابوالحکم خوانده می شوی؟» او پاسخ داد:«قبیله ام هر گاه بر سر مسأله ای اختلاف پیدا می کنند نزد من می آیند و من بین آنان داوری می کنم و با صادر کردن حکم خویش اختلاف را برطرف می نمایم» پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به او فرمودند:
«چه کار خوبی می کنی»(4)
و این گونه گذاشتن چنین کنیه هایی را بر افراد بدون اشکال دانست.
گذشته از این همه این مطالب، در ردیف فرزندان عباس(علیهالسلام) نام پسری را به اسم فضل آورده اند(5) اما چون که فضل فرزندی نداشته، احتمال این که نام او از حافظه تاریخ ستُرده شده باشد، وجود دارد. این مسأله سبب شده که برخی برای توجیه کنیه حضرت عباس(علیهالسلام) بر مطالبی مانند آنچه گذشت تمسک جویند گر چه هیچ یک از آنها با هم منافاتی ندارد و قابل جمع می باشد. یعنی وقتی در کودکی کسی را ابوالفــضل بخوانند در او زمینه هایی هم ایجاد می شود که نام یکی از فرزندان خویش را فضل بگذارد.
پی نوشت ها:
(1). نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص 332 (2). بطل العلقمی، عبد الواحد بن احمد المظفر، ج 2، ص 9. (3}همان. (4). همان، ص 10 (5). العباس(علیهالسلام)، عبدالرزاق المقرم، ص 195 62303 /
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 09:14:00 ق.ظ ]
اباالفضــــل است و عباس…
پس از این که نوزاد خانه علی(علیهالسلام)به عرصه گیتی گام نهاد، او را در قنداقه ای نهادند و به دست حضرت دادند. چشم ها منتظر و دل ها بی قرار بود تا ببینند امام، نوزادش را چه می نامد. آن حضرت نام عباس را را برگزید.
عباس در اصطلاح عرب از ماده عَبَسَ به معنای «درهم کشیدن بشره و گرفتگی صورت»(1) است.
برخی عباس را به معنای شیری گرفته اند که دیگر شیرها از او می گریزند(2) و برخی دیگر آن را «الاسد الغضبان؛ شیر خشمگین» ترجمه کرده اند.(3)
از آن جا امام علی(علیهالسلام) از شجاعت و شکوه ایستادگی و پایمردی عباس(علیهالسلام) در پیکار با دشمنان حقیقت آگاهی کامل داشت، او را عباس نامید.(4)
پی نوشت ها:
(1). لسان العرب، محمد بن مکرم بن منظور، ج6، ص 129 (2). معالی السبطینف محمد مهدی مازندرانی، ج1، ص 437 (3). مقتل الحسین(علیهالسلام)، محمدتقی السید البحرالعلوم، ص 310 (4).معالی السبطین، جلد 1، ص 437
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 09:00:00 ق.ظ ]
مرحوم حاج اسماعیل دولابی
علقمه می گويد: محضر مبارك امام باقر علیه السّلام عرض كردم: اگر بعضی بخواهند در روز عاشورا برخی ديگر را در عزای امام حسين علیه السّلام تسليت بدهند، چگونه و چه بگويند؟ حضرت فرمودند بگويند:
▪️اعْظَمَ اللهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلام
▪️خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسين عليه السّلام بيفزايد و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی از آل محمد عليهم السّلام قرار بدهد.
موضوعات: سخن بزرگان, محرم
لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-07-21] [ 03:58:00 ب.ظ ]
سوال
آیا راست است که پس از واقعه کربلا امدند حجاب را از سر زنان حرم کشیدند یعنی سر اهل بیت امام حسین و حضرت زینب لخت شد
پاسخ:
این مساله در روایات متعددی نقل شده است .
سید بن طاووس می نویسد:
” مردم در تاراج خیمه های خاندان پیامبر و نور چشم زهرای بتول بر هم پیشی می جستند تا انجا که روپوش زنان را نیز از رویشان کشیدند “
لهوف ص180
بحار الانوار ج45 ص58
مثیر الاحزان می نویسد:
” انان مقنعه زنان را از سرشان و انگشتر را از دستشان و گوشواره را از گوشهایشان و خلخال را از پاهایشان بیرون کشیدند”
مثیر الاحزان ص76
خوارزمی می اورد:
” انان حتی جامه رویین زنان را به زور می کشیدند و می بردند”
مقتل الحسین ج2ص37
الفتوح ج5 ص120
شیخ مفید در ارشاد می اورد:
“لباسهایشان را از رویشان می کشیدند و چون چیره میشد آن را می بردند”
الارشاد ج2ص112
بحار الانوار ج45 ص61
به این نکته نیز باید توجه داشت که در جامعه اسلامي زنان پيامبر و ائمه هدي عليه السلام حجاب و پوشش زنانه بسيار كامل بوده و زنان علاوه بر پوشش ظاهري پوشش هاي متعدد ديگري نيز داشته اند در واقعه كربلا فقط پوشش ظاهري را ربودند اما پوشش هاي ديگر بوده يعني به گونه اي نبود كه موها يا اعضاي ديگري از بدن آشكار شده باشد. و در روایات نیز اشاره به این نکته شده است که پوشش را از ظاهر ما برداشتند “عن ظهورنا""تنازع ثوبها عن ظهرها"و مانند این تعبیرات
دانش نامه امام حسین ج7 ص311
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 03:46:00 ب.ظ ]
“السابقون السابقون"، صحرا، عطش، دریای خون نی، نینوا، لیلا، جنون،"نون و القلم"، “ما یسطرون”
شمشیر در شمشیر شد، دستان حق زنجیر شد طفل سه ساله پیر شد، “آمنت ربّی فاسمعون”
طفلی به روی دست شد، تیر سه شعبه مست شد آن لحظه عالم پست شد،"یا قوم ماذا تعبدون ؟”
اشبه به ذات مصطفی، من فرط نوره اختفی بعدک، علی الدنیا عفی، “ما هؤلاء ينطقون”
فانیّ ِ باقی، دیدهای؟! بیچشم راوی، دیدهای؟! بی دست ساقی، دیدهای؟! “انّا الیه راجعون”
تا بیرمق شد پیکرت، دعواست بالای سرت پیراهنت، انگشترت، “مما رزقنا ینفقون”
موضوعات: شعر, محرم
لینک ثابت
[ 03:41:00 ب.ظ ]
هنگام سحر شب عاشورا، امام حسين عليه السلام اندكى خوابيد و بيدار شد، و به حاضران فرمود: در خواب ديدم، سگانى به من روى آوردند تا مرا بدرند، در ميان آنها سگى دو رنگ ديدم كه از همه بر من سختتر بود، و گمان دارم كشنده من از ميان دشمن، مردى مبتلا به پيسى است، باز در عالم خواب رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم را با جمعى از اصحاب ديدم، فرمود: «اى پسرك من، تو شهيد آل محمد هستى، و اهل آسمانها از آمدن تو شادى مىكنند و امشب افطار تو در نزد من باشد، تاخير مكن، اين فرشتهاى است كه از آسمان فرود آمده تا خون تو را بگيرد و در شيشه سبزى نگهدارد».
اين خوابى را كه ديدهام حاكى است كه اجل نزديك است و بدون شك هنگام كوچ كردن فرا رسيده است. (1)
1- نفس المهموم ص 119.
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 03:29:00 ب.ظ ]
و زني محو تماشاست زبالاي بلندي.
الف قامت او دال و همه هستي او در كف گودال…
و سپس آه كه الشّمرُ…..
آجرك الله يا صاحب الزمان (عج)
موضوعات: شعر, محرم
لینک ثابت
[ 03:07:00 ب.ظ ]
در مقاتل خوانده ام گودال غوغا شد، ولی آن طرف تر بود غوغا… آن طرف تر… بر تلی
آسمان گو بر زمین آید ولی هرگز مباد پیش چشم خواهری بر خاک و خون افتد یلی
قتلگاه زینب است این یا حسین ابن علی؟ قتلگاه زینب است این… یا حسین بن علی!
“حنجر” است این واژه یا “خنجر"؟ میان خط اشک همچنان ناخوانده مانده صفحه های مقتلی
محمد مهدی سیار
موضوعات: شعر, محرم
لینک ثابت
[ 02:54:00 ب.ظ ]
حضرت امام سجاد عليه السّلام فرمودند:
خدا حضرت عباس را رحمت كند! حقا كه امام حسين را بر خويشتن مقدَّم داشت و جان خود را فداى آن حضرت نمود تا اينكه دستهاى مباركش قطع شد. خداى مهربان در عِوَض دستهاى عباس عليه السّلام دو بال به وى عطا كرد تا بوسيله آنها در بهشت با ملائكه پرواز نمايد. كما اينكه اين نعمت را نيز به جعفر بن ابى طالب عطا كرد.
و براى عباس نزد خداى تبارك و تعالى مقامى است كه در قيامت همه شهداءِ اولين و آخرين به او غِبطِه می خورند.
امالی(شیخ صدوق)،ص362و363.
موضوعات: امالی(شیخ صدوق), محرم
لینک ثابت
[سه شنبه 1395-07-20] [ 10:15:00 ق.ظ ]
محرمی شویم
اصلا این صحیح نیست که دهه عاشورا برای کسب معارف اهل بیت هیات راه بیاندازیم ده شب پای سخنرانی برویم، اما دسته نرویم. دستۀ عزاداری مودت است، مودت یعنی ابراز محبت. محبتت را در دستۀ عزاداری امام حسین(ع) ابراز نکنی، کجا میخواهی ابراز کنی؟ خدایا ما را جزء اقامه کنندگان عزای امام حسین قرار بده
استاد پناهیان
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 09:10:00 ق.ظ ]
امام حسین علیه السلام فرمودند:
یا أَخی کُنْتَ الْعَلامَةَ مِنْ عَسْکَری وَ مُجْمِعَ عَدَدِنا، فَإِذا أَنْتَ غَدَوْتَ یَؤُلُ جَمْعُنا إِلَى الشِّتاتِ، وَ عِمارَتُنا تَنْبَعِثُ إِلَى الْخَرابِ»
برادر جان! تو نشانه (شکوه و عظمت و) برپایى سپاه من و محور پیوستگى نفرات ما هستى. اگر تو ( از پیش ما) بروى ، معیّت ما پراکنده، و ویران مىشود.
بحارالانوار ج 45 ص 41
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 08:52:00 ق.ظ ]
آیه:
وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا فتح/23 و هرگز براى سنت الهى تغييرى نخواهى يافت
در کوفه شخصی بنام «نجاشی» از سرشناسهای قبیله یمانیه و از شاعران متشخص و معروف بود. وی در ماه رمضان شراب خورد و حتی رعایت قداست ماه مبارک را نکرد، او را به دادگاه امیر مؤمنان علی علیهالسلام آوردند، پس از اثبات شرابخواری او، امام علیهالسلام دستور دادند هشتاد تازیانه به او زدند، سپس دستور داد او را یکشب زندانی کردند، فردای آن روز به دستور علی علیهالسلام او را احضار کردند و حضرت بیست تازیانه دیگر به او زد.
او پرسید: دیروز حد شراب خوری را بر من جاری کردی، پس این بیست تازیانه برای چیست؟!
امام فرمود: «هذا لتجریک علی شرب الخمر فی شهر رمضان». (این بیست تازیانه، به خاطر آن بود که تو حرمت و قداست ماه رمضان را با گستاخی خود شکستی)
بعد از این جریان، این موضوع برای یمانیه (طایفه او)، گران آمد، آنها سخت ناراحت و خشمگین شدند، طارق بن عبدالله از طرف آنها به حضور حضرت علی علیهالسلام آمد و سخنانی گفت که خلاصهاش این است: من گمان نمیکردم که شما بین افراد، فرق نگذاری و بر شخصیتی برازنده و زبردست، مانند نجاشی نیز حد جاری کنی و او را شلاق بزنی، درنتیجه دلهایی را جریحهدار کنی!
امام علی علیهالسلام به او فرمود: «و انه لکبیرة الا علی الخاشعین» اشاره به اینکه: «اجرای فرمان خدا سخت و دشوار است جز برای آنان که تسلیم فرمان خدا هستند».
سپس فرمود: آیا نجاشی جز یک فردی از مسلمین بود؟ او حرمت و حدود اسلام را نادیده گرفت و هتک حرمت کرد و ما حد الهی را بر او جاری کردیم که کفاره گناه اوست، خداوند میفرماید:
«ولا یجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» دشمنی با قومی، نباید باعث بی عدالتی شما شود، عدالت را رعایت کنید که به پرهیزگاری نزدیک است.
طارق بن عبدالله در برابر قاطعیت حضرت امیر علیهالسلام نتوانست چیزی بگوید و رفت. وی شبانه با نجاشی از کوفه گریخت و بهسوی شام روانه شده و هر دو به معاویه پیوستند.1
عــــــدل اختیار کن که به عالم نبردهاند هتر ز نام نیک، بضاعت مسافران2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستان دوستان 2. سعدی
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[دوشنبه 1395-07-19] [ 02:30:00 ب.ظ ]
دقت کردین رفتگرایی که آشغالای ورزشگاه آزادی و سواحل دریاها و … رو جمع میکنن اصلا گناه ندارن ولی همونا وقتی روز تاسوعا و عاشورا آشغال جمع یکنن خیلی مظلوم مین و هزارتا شبکه و برنامه داد مظلومیتشون رو سر میدن! مثلا اینکه رفته گر محله جزو لشکریان یزید نبود . اما سواحل کشور رو گند برمیداره جیک کسی در نمیاد !!
دقت کردین رفتن به آنتالیا ،دوبی ،تایلند ،ارمنستان و … برای تفریحات بوووووق هیچ هزینه ای نداره ولی رفتن به مکه و کربلا خیلی پرخرجه و هزینه اش باید صرف فقرا بشه!!!!!!
دقت کردین سر یه وعده شام 10 نوع غذای رنگارنگ گذاشتن، شکم پرستی و اسراف نیست ولی به نیت امام حسین علیه السلام سفره انداختن و دو لقمه غذا خوردن عیب و عار و ریخت و پاش محسوب میشه!!!
دقت کردین کباب کردن گوشت گوسفند تو تموم تفریحات و جشن ها و عروسی ها پای ثابت و رکن اصلی و سلفی گرفتن با شیشلیک و گذاشتن تو اینستاگرام کلاس داره ولی همچین که عید قربان و محرم میشه یهو گوسفندا گناهی میشن و کشتنشون خشونت محسوب میشه!!!
دقت کردین ماه رمضون با ژست های روشن فکری میگن کاش یه روز مجبور شیم به جای گرسنگی کشیدن گرسنه ها رو سیر کنیم! اونوقت ماه محرم که نذری پربرکت سیدالشهدا بین فقرا توزیع میشه از هزینه بیهوده حرف میزنن!!!
آزاد مرد باشیم ….
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 01:29:00 ب.ظ ]
بنای قتل امام حسین سلام الله علیه را چه کسی گذاشت؟
لما قتل الحسين بن على بن أبى طالب كتب عبد الله بن عمر الى يزيد بن معاوية ” أما بعد: فقد عظمت الرزية وجلت المصيبة وحدث في الاسلام حدث عظيم ولا يوم كيوم الحسين “. فكتب إليه يزيد: ” يا احمق ! فانا جئنا الى بيوت متخذة وفرش ممهدة ووسائد منضدة فقاتلنا عليها، فان يكن الحق لنا فعن حقنا قاتلنا، وان يكن الحق لغيرنا فأبوك اول من سن هذا وآثر واستاثر بالحق على أهله “. فيما جرى على فاطمة عليها السلام من الاذى والظلم ومنعها من فدك ومن الطرائف العجيبة ما تجددت على فاطمة عليها السلام بنت محمد ” ص ” نبيهم من الاذى والظلم وكسر حرمتها وحرمة أبيها والاستخفاف بتعظيمه لها وتزكيتها، كما تقدمت رواياتهم عنه في حقها من الشهادة بطهارتها وجلالتها وشرفها سائر النسوان وأنها سيده نساء أهل الجنة.
عبدالله پسر خلیفه غاصب، عمر بن خطاب درطی نامه ای یزید را به خاطر شهادت امام حسین علیه السلام ملامت نمود. اما یزید در جوابش نوشت: بدان ای احمق! پدر تو نخستين کسي بود که اين سنت را رواج داد و حق را از صاحبان آن برگرفت! و مصیبات و اذیت ها و ستم ها بر فاطمه (سلام الله علیها) روا داشت و فدک را از او گرفت و حرمتش را شکست …
الطرائف سید بن الطاووس صفحه ٢٤٧
نهج الحق و کشف الصدق علامه حلی صفحه ٣٥٦
عبدالله پس از جواب نامساعد یزید به دمشق رفت. یزید عبدالله را به یک خلوتگاهی برد و به او گفت: خط پدرت را میشناسی؟ عبدالله گفت: آری والله یزید صندوقچه ای بیرون آورد که در آن نامه ای درون پارچه حریری پیچیده شده بود. آن نامه را عبدالله از دستش گرفت و بوسید نامه را خواند دید نوشته شده است: این عهدی است که از عمر بن خطاب به معاویه بن ابی سفیان بدان ای پسر ابوسفیان من بودم که علی را از خلافت برکنار کردم و مردم را به بیعت با ابوبکر درآوردم و در اطاعت کردن از ابوبکر دست به هر کاری زدم و به اولاد محمد هر ستمی مقدور بود کردم و تا زنده ام می کنم…!!! ای بنی امیه! امیدوارم که شما چوبه های طناب این خیمه را برافراشته کنید ای معاویه بدین جهت ولایت شام را با تو سپردم و هرگونه تصرف مالکانه را در آن سرزمین به تو واگذار کردم تا با گفتار محمد در مورد (شجره ملعونه) در قرآن که درباره شماست مخالفت کرده باشم! ای معاویه! از اینکه علی و فرزندانش حسن و حسین بر ما و تو بشورند خاطرجمع نیستم.اگر به همراهی و کمک گروهی از امت توانستی با آنان پیکار کنی انجام ده… امنیت شان را از آنان بگیر و به دست خودشان آنان را بکش و با شمشیر خودشان نابودشان ساز… راه و روش پیشینیان خود را پیش گیر و انتقام خون آنان را بگیر دنباله رو آنان باش…
(احادیث مفصل است نقل به مضمون شده است)
بحارالانوار جلد٣٠ صفحه٢٨٧ مجمع النورین ابوالحسن المرندی صفحه١٠٥
در ضمن باید بدانیم که وقتي آقا امام حسين سلام الله علیه دستشان را از خون پر کرد و به آسمان پرتاب کرد و دوباره پر کرد و صورت و محاسن بزرگوار را با خون خضاب کرد؛ فرمود: إني هکذا أکون حتي ألقي جدي رسول الله و أنا مخضوب بدمي، و أقول يا رسول الله قتلني ابوبكر و عمر. ➖دوست دارم جدم رسول اکرم را ملاقات کنم در حالي كه بدنم اغشته به خون است و به او بگويم يا رسول الله ابوبكر و عمر مرا کشتند.
مقتل الحسین خوارزمی
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 01:00:00 ب.ظ ]
لبیک یا حسین یعنی این که
در معرکه جنگ حاضر باشی اگرچه تنها باشی و حتی اگر مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم کرده باشند و تو را تنها گذاشته باشند..
لبیک یا حسین یعنی
تو و مال و زن و فرزندانت در معرکه جنگ باشید…
لبیک یا حسین یعنی
مادر، فرزندش را به کارزار جنگ و نبرد بفرستد و هنگامی که فرزندش شهید شد و سرش بریده شد و به سوی مادرش انداخته شد؛ مادرش آن را به خانه برده، خاک و خون را از آن پاک کرده و به او بگوید: از تو راضی هستم، خداوند روسفیدت نماید همانطور که مرا در روز قیامت و نزد خانم فاطمه زهرا روسفید کردی؛
این است معنای لبیک یا حسین لن نکون حمله الاکفان فقط و انما سنکون حمله الاکفان و السلاح: و اینگونه نیست که فقط کفن پوش باشیم بلکه ما کفن پوش و سلاح به دست خواهیم بود
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[یکشنبه 1395-07-18] [ 09:44:00 ب.ظ ]
شرح حكمت_٩٤
در وصف خير, اميرالمومنين (علی علیه السلام) مي فرمايند:
…دنيا فقط براى دو کس خوب است: کسى که گناهانى کرده و مى خواهد با توبه جبران کند و کسى که با سرعت به سراغ کارهاى خير مى رود.
موضوعات: نهج البلاغه
لینک ثابت
[ 09:30:00 ب.ظ ]
قَالَ الإِمَامُ الحُجَّة صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَيْه: فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِكَ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَكَ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاكَ وَ تَلَهُّفاً، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِيابِ.
حضرت امام عصر علیه الصّلاة والسّلام فرمودند: (یا أبا عبدالله)، اگر چه زمانه مرا به تأخير انداخت، و مقدّرات (الهى) مرا از يارى تو بازداشت، و نبودم تا با کسى که با تو جنگيد بجنگم، و با کسانى که با تو دشمنی کردند دشمنى کنم، (اما در عوض) هر صبح و شام براى تو ندبه و ناله و نوحه سرايی مى کنم، و به جای اشک برايت خون مى گريم، از روى حسرت و افسوس بر تو و مصيبت هايى که بر تو وارد شد، تا وقتی که از فرط اندوه و مصيبت و غم و غصه جان بسپارم.
(فرازی از زیارت ناحیه مقدسه - بحارالأنوار: ج 101، ص 317)
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 09:27:00 ب.ظ ]
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست میآمد و رخساره برافروخته بود
روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته
بی خود از خود ، به خدا با دل و جان میآمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان میآمد
یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر را
آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را
بی امان دور خدا مرد جوان میچرخید
زیرپایش همه کُن و مکان میچرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت: لاحول ولاقوه الابالله
مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
آه در مثنویام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا میگیری
زخمها با تو چه کردند؟ جوانتر شدهای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شدهای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا*
گوش کن خواهرم از سمت حرم میآید
با فغان پسرم وا پسرم میآید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟!
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!
مثل آیینه در خاک مکدر شدهای
چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شدهای؟!
من تو را در همه کرب و بلا میبینم
هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم
ارباْ اربا شده چون برگ خزان میریزی
کاش میشد که تو با معجزهای برخیزی
ماندهام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم…
سیدحمیدرضا برقعی
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 09:22:00 ب.ظ ]
یکی از راههای تواضع، حضور در دستۀ عزاداری است؛ همیشه مثل آدمهای باکلاس، عزاداری نکنید!
استاد پناهیان
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[شنبه 1395-07-17] [ 11:50:00 ق.ظ ]
بسم الله الرحمن الرحیم
ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد علیه السلام رسيدم , فرمود
اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صدا گريه
حضرت برخاست , من مي خواندم و آن عزيز مي گريست , چندان كه صداى گريه از
خانه برخاست . بعد از آن كه اشعار را تمام كردم , امام علیه السلام در فضليت و ثواب
مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين علیه السلام مطالبى بيان فرمود.
نيز از آن جناب است كه فرمود: گريستن و بي تابى كردن در هيچ مصيبتى شايسته
نيست مگر در مصيبت حسين بن على , كه ثواب و جزايى گرانمايه دارد.
باقرالعلوم , امام پنجم علیه السلام به محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب بزرگ او است
فرمود: به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند, زيرا بر هر شخص باايمانى
كه به امامت ما معترف است , زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد.
امام صادق علیه السلام مي فرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون
من الاعمال . همانا زيارت حسين علیه السلام از هر عمل پسنديده اى ارزش و
فضيلتش بيشتر است .
زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و
عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبي ها و پاكدامني ها و
فداكاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على علیه
السلام مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز
كربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارت ها و
گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد, بلكه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداكارى
و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزدمينمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز
بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست
ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به
فراموشى مي گرايد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
- كامل الزيارات , ص 105 , ص 101, ص121 , ص147
موضوعات: محرم
لینک ثابت
[ 11:44:00 ق.ظ ]
امام رضا علیه السّلام به ریّان بن شبیب فرمودند: اگر تو را خوشحال مى کند که در درجات والاى بهشت با ما باشى ، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال .
قالَ الرّضا علیه السّلام :
اِنْ سَرَّکَ اَنْ تَکُونَ مَعَنا فىِ الدَّرَجاتِ الْعُلى مِنَ الجِنانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنا.
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۴۹
حالات حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام )در ده روز اول محرم
قال الرضا عليه السلام: كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام،فاذا كان اليوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه…؛
حضرت رضا صلوات الله علیه میفرمایند: هر گاه ماه محرم فرا مى رسيد، پدرم (موسى بن جعفر) ديگر خندان ديده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى يافت تا آن كه ده روز از محرم مى گذشت،
روز دهم محرم كه مى شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.
امالى صدوق، ص۱۱۱
موضوعات: امالی(شیخ صدوق), محرم
لینک ثابت
[جمعه 1395-07-16] [ 12:57:00 ب.ظ ]
اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود ؟
اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود ؟
گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود؟
در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟
اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟
دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟
آجرک الله یا صاحب الزمان
دلتون که شکست ما رو هم دعا کنید.
موضوعات: شعر, محرم
لینک ثابت
[ 12:54:00 ب.ظ ]
عارف سالک حضرت مولوی قندهاری(ره) :
“کسی که بر حضرت سیدالشهداء(ع) گریه می کند، اشکش از دریای مسجور(آسمان هفتم) است که تبدیل به هوا و اشک می شود و این اشک ها مأذون است به إذن الله و اشک معمولی نیست.”
کتاب هزارویک نکته از کربلا، ص ۶۷
موضوعات: سخن بزرگان, محرم
لینک ثابت
[سه شنبه 1395-07-13] [ 10:53:00 ب.ظ ]
آیت الله سید محمدحسن الهی طباطبایی (ره)
به نقل از آقای سید محمد الهی
روزی از پدرم پرسیدم پیامبر در اذان چطور می گفتند : ” أشهد أن محمدأ رسول الله “؟ چطور بر خودشان صلوات می فرستادند؟ ایشان گفتند : اگر پیامبری به خود ایمان نداشته باشد، دیگران به او ایمان نمی آورند. روش ایشان هم اینگونه بود که آدم باید خودش مبلغ باشد، نه اینکه تبلیغ کند. رفتارش باید مبلغ اسلام باشد. چیزی که در اسلام ارزش دارد، حرف نیست عمل است.”
کتاب الهیه ، ص ۷۳ انتشارات شمس الشموس
موضوعات: سخن بزرگان
لینک ثابت
[ 10:48:00 ب.ظ ]
آداب ارتباط با امام زمان
از امام صادق علیه السلام سوال شد: علت برخاستن در موقع شنیدن نام حضرت قائم علیه السلام چیست؟ فرمودند: زیرا برای او غیبتی طولانی است و از شدت مهربانی خود نسبت به دوستانش هر کس را که به این لقب از او یاد کند به دیده عنایت می نگرد، زیرا این لقب یادآور قیام آن حضرت می باشد و به خاطر بزرگداشت آن وجود مقدس است که باید بنده خاص و فروتن هنگامی که حضرت مهدی علیه السلام با دیدگان شریفش به او نگاه می کند، برخیزد و احترام کند و تعجیل فرج او را از خدای تعالی بخواهد.( منتخب الأثر ، ص ۵۰۶ )
در این باب از جلیل سید عبدالله سبط محدث جزایری سوال شد آن مرحوم در بعضی از تصانیف خو جواب دادند که خبری دیدند که مضمون آن این است « روزی در مجلس حضرت صادق علیهه السلام اسم مبارک آن جناب برده شد ، پس حضرت به جهت تعظیم و احترام آن برخاست .» ( منتهی الامال : شیخ عباس قمی :563)
در کتاب منتهی الامال آمده است که : روایت شده که دعبل خزاعی وقتی که انشاد کرد قصیده تائیه خود را برای حضرت امام رضا علیه السلام چون رسید به این شعر : خروج امام لامحالة خارج یقوم علی اسم الله بالبرکات حضرت امام رضا علیه السلام برخاست و بر روی پاهای مبارک خود ایستاد و سر نازنین خود را خم کرد بروی زمین پس از آن که کف دست خود را بر سر گذاشته بود گفت : اللهم عجل فرجه و مخرجه وانصرنا به نصرا عزیزا . (همان)
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[دوشنبه 1395-07-12] [ 08:07:00 ب.ظ ]
یا حبیب الباکین
کربلا را دل تنگم…
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد.
سید حمیدرضا برقعی
موضوعات: شعر, محرم
لینک ثابت
[ 08:00:00 ب.ظ ]
کدام شیعه ؟ شیعه علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما یا شیعه آل ابی سفیان لعنت الله علیهم ؟؟
شیعه یعنی پیرو.
میگویند اباعبدالله الحسین علیه السلام را شیعیان کشتند!
اگر قاتلين سيد الشهدا عليه السلام شيعه بودند اما چرا در لحظات آخر حضرت آنها را شيعه بني اميه و آل ابوسفيان ناميدند و فرمودند: « يا شيعة آل أبي سفيان إن لم يكن لكم دين… .» (١)
قطعا آنها شيعه و پيرو بني اميه بوده اند نه شيعه اهل بيت عليهم السلام.
چرا هنگامي كه حضرت از آنها پرسيدند: براي چه با من مبارزه مي كنيد؟ آنها پاسخ دادند: به جهت كينه اي كه از پدرت به دل داريم!(٢)
شیعه علی که کینه علی علیه السلام در دل ندارد بماند, جانش را نیز فدای علی و اولاد علی میکند.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله - درباره سيد الشهدا عليه السلام- فرمودند: « تقتله الفئة الباغية من بني أمية»(٣) گروه تجاوزگر بني اميه او را خواهند كشت.
اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به خود آن حضرت فرمودند: « يا اباعبدالله…فوالذي نفسي بيده ليسفكنّ بنو أمية دمك… (٤)
يا اباعبدالله سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست بني اميه خونت را میريزند.
سيد الشهدا عليه السلام هم فرمودند:
« والله ليجمعنّ علي قتلي طغاة بني أمية و يقدمهم عمربن سعد. و الذي نفس حسين بيده لا يهنئ بني امية ملكهم حتي يقتلوني و هم قاتلي.»(٥)
✔️به خدا سوگند طاغيان بني اميه بر كشتن من جمع شوند، عمربن سعد سرلشكر آنها باشد. براي بني اميه سلطنت گوارا نشود مگر با كشتن من، آنها قاتل من هستند.
ودر نهایت چرا فرزندان و زنان فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را اسیر کرده و به شام پایتخت یزید علیه اللعنه و العذاب فرستادند؟؟
1- لهوف ١٢٠،بحارالانوار ٥١/٤٥ و… 2- موسوعة كلمات امام حسين عليه السلام ٥٩٣، احقاق الحق ٦٤٧/١١ و… 3- مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام ٢٣٤/٢، عوالم ١٤٢/١٧ و… 5- دلائل الامامة ١٨٣،بحارالانوار ١٨٦/٤٤و..
موضوعات: روایت, محرم
لینک ثابت
[ 07:38:00 ب.ظ ]
________________________________
امام صادق علیه السلام فرمودند :
کام کودکانتان را با تربت حسین عليه السلام بردارید چرا که خاک کربلا فرزندانتان را بیمه مى کند.
حنکوا اولادکم بتربة الحسین عليه السلام فإنها امان؛
وسائل الشیعه جلد 10صفحه410
موضوعات: روایت, متفرقه, محرم
لینک ثابت
[ 07:07:00 ب.ظ ]
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمّ
مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ بنِ مَظَاهِرِ الأسَدِیّ أمَّا بَعدُ فِإنَّا قَد نَزَلنَا کَربَلَا وَ أنتَ تَعلَمُ قرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ فَإِن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً
به نام خداوند بخشنده و مهربان از حسین ابن علی (علیه السلام) به مرد فقیه حبیب ابن مظاهر اسدی ما وارد کربلا شدیم تو هم که نزدیکی ما را به پیغمبر میدانی پس اگر می خواهی ما را یاری کنی سریع خودت را به کربلا برسان…
نداى “هل من ناصر” او به گوش مى رسد… كاش همه حبيبش بوديم…
موضوعات: متفرقه, محرم
لینک ثابت
[یکشنبه 1395-07-11] [ 08:16:00 ب.ظ ]
رنگ سیاه و سرخی پرچم رسیده است شان نزول سوره ی مریم رسیده است
شال و لباس مشکی مارا بیاورید حی علی العزا که محرم رسیده است
موضوعات: شعر, محرم
لینک ثابت
[ 08:07:00 ب.ظ ]
به سکوتی فکر می کنم که در نگاه آخرت با برادرت گذشت…
حالا دیگر بوی محرم که می آید مردم مهیای اربعین می شوند…
موضوعات: متفرقه, شعر, محرم
لینک ثابت
[ 07:33:00 ب.ظ ]
سال تا سال اگــر یاد تــو را کم داریم
باز خوب است که یک ماه محرّم داریم
موضوعات: متفرقه, شعر, محرم
لینک ثابت
[ 07:19:00 ب.ظ ]
کم کم بساط نوکریت پهن مى شود…
دل هاى ما در انتظار نواى عزاى محرم است
موضوعات: متفرقه, شعر, محرم
لینک ثابت
[ 07:17:00 ب.ظ ]
والعاقبه للمتقین.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
« ما و خاندان ابوسفیان دو خانوادهایم که به خاطر خدا دشمن هم شدیم. ما میگفتیم خداوند راست میگوید و آنها میگفتند: دروغ میگوید،
ابوسفیان با پیامبر(صلی الله علیه و آله) جنگید، معاویة بن ابی سفیان با علی(علیه السلام )، یزید بن معاویه با حسین بن علی(علیهما السلام) و سفیانی هم با قائم(عجل الله تعالی فرجه) میجنگد.
( بحارالانوار، ج52، ص190؛ الزامالناصب، ج2، ص131، السفیانی، فقیه؛ ص125؛ یومالخلاص، ص694)
موضوعات: روایت, محرم
لینک ثابت
[ 06:53:00 ب.ظ ]
بسم الله الرحمن الرحیم
ریّان بن شبیب گفت که در روز اول محّرم بر امام رضا - علیه السلام – وارد شدم . به من فرمود : ای فرزند شبیب ! آیا امروز ، روزه ای؟
گفتم نه .
فرمود : این روز، روزی است که زکریا - علیه السلام – به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: « پروردگارا! از نزد خود برای من ، فرزندی پاک قرار ده . همانا تو پذیرنده ی دعا هستی » .
خداوند، پذیرفت و به فرشتگان خود فرمان داد زکریا - علیه السلام - را که در محراب در حال نماز بود ، چنین ندا دهند : « خداوند تو را به یحیی بشارت می دهد » . هر کس در این روز، روزه بگیرد و به درگاه خدای - عزّوجلّ – دعا کند ،پذیرفته می شود ، همان گونه که برای زکریا - علیه السلام - پذیرفته شد .
سپس فرمود ای پسر شَبیب ! محرّم ، ماهی است که مردم دوران جاهلی ، در گذشته به خاطر حرمت آن ، ستم و جنگ را در آن ، حرام می دانستند . این امت ، حرمت این ماه را نشناختند ، چنان که حرمت پیامبرشان را هم نشناختند . در این ماه ذرّیه ی وی را کشتند و زنانش را اسیر کردند و اموالش را غارت کردند . خداوند ، هرگز آنان را نخواهد بخشید .
ای فرزند شبیب ! اگر برای چیزی گریه می کنی ، برای حسین بن علی بن ابی طالب گریه کن ، چون وی آن گونه که گوسفند ، سر بُریده می شود ، سر بُریده شد و به همراه وی هجده نفر از خاندانش کشته شدند که در روی زمین ، همانندی برای آنان نبود . به خاطر قتل وی آسمان های هفتگانه و زمین ها گریستند .چهار هزار از فرشتگان برای یاری وی فرود آمدند ؛ اما او را کشته یافتند . آنان تا روزی که قائم قیام کند ، گِرد وی ، ژولیده و غبارآلود هستند و چون وی قیام کند ، از یاران وی خواهند بود و شعار آنان ، « ای خونخواهان حسین » خواهد بود .
ای فرزند شبیب ! پدرم از پدرش از جدّش برای من نقل کرد که چون جدّم حسین - علیه السلام - کشته شد ، از آسمان ، خون و خاک سرخ بارید .
ای فرزند شبیب ! اگر بر حسین ، گریه کنی تا اشکت بر گونه ات جاری شود ، خداوند ، همه ی گناهان تو را ، چه بزرگ و چه کوچک ، و چه کم و چه زیاد ، خواهد بخشید .
ای فرزند شبیب ! اگر این امر که خداوند را بدون گناه ، ملاقات کنی ، تو را خوشحال می کند ، حسین - علیه السلام - را زیارت کن .
ای فرزند شبیب ! اگر این امر ، تو را خوش حال می کند که در بهشت به همراه پیامبر - صلی الله علیه و آله - و خاندانش در غرفه های بنا شده سکونت کنی ، برای قاتلان حسین ، لعنت کن .
ای فرزند شبیب ! اگر این امر ، تو را خوش حال می کند که ثوابی همانند کسی داشته باشی که به همراه حسین علیه السلام به شهادت رسیده است هرگاه به یادت افتاد ، بگو : ای کاش همراه آنان بودم و سعادت بسیار می یافتم !
ای فرزند شبیب ! اگر این امر تو را خوش حال می کند که در درجات بالای بهشت به همراه ما باشی ، برای اندوه ما اندوهگین و برای شادی ما شاد باش ، و بر تو باد ولایت ما ! اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد ، در روز قیامت با آن ، محشور می شود .
>>>> امالی ، جلد 1 ، محمد بن علی بن بابویه شیخ صدوق (ره) ، مجلس بیست و هفتم
موضوعات: روایت, متفرقه, امالی(شیخ صدوق), محرم
لینک ثابت
[ 06:45:00 ب.ظ ]
بسم الله الرحمن الرحیم
وای بر شما ای مردم کوفه آیا می دانید کدام پاره ی جگر از مصطفی را شکافتید؟ و کدام پرده نشینان عصمت را از پرده بیرون افکندید آیا می دانید چه خونی از پیغمبر بر زمین ریختید؟!
و چه حرمتی را از او هتک نمودید؟! شما گناهی قبیح و داهیه ای عظیم انجام دادید گناهی که زمین را پر کرده و آسمان را فرا گرفته است آیا عجب می کنید اگر آسمان خون ببارد؟!
هر آینه عذاب خداوند در آخرت ذلت آور و سخت تر است در حالیکه آن روز شما یاری نمی شوید و حمایت نخواهید شد . اکنون که خداوند به شما مهلت داده خوشدل نباشید چه آنکه خدا در مجازات عجلت نمی کند و بیم ندارد که وقت مکافات سپری گردد و سرعت در مکافات او را تحریک نمی نماید و بدانید که پروردگار شما در کمین گاه است . 1
دختر امیرالمؤمنین علیهماالسلام این خطابه گرم و آتشین را ایراد کرد در حالیکه مصائب کربلا سخت او را رنج می داد و اکنون هم در حال اسارت است !!!
با این حال آنچنان کوبنده و مسلط سخن گفت که بشیرین حزیم اسدی می گوید :
بخدا قسم من زنی را در نهایت عفت و حیا ندیدم که بهتر از زینب سخن بگوید !!! آنگونه خطابه خواند که گویا این کلمات از زبان علی بن ابی طالب شنیده می شود !!
زینب در این گفتار مردم خفته ی کوفه را بیدار کرد، مردمی که با افسونگری های حکومت گویا در خواب مرگباری فرو رفته و نمی دانستند چه جنایت بزرگی را فرزند معاویه با دست آنان انجام داد، جنایتی که ( بنا به گفته زینب) ننگ و عار آن محو شدنی نیست و داغ رسوائی آن پاک نخواهد گشت .
لهوف سیدبن طاوس صفحه 68
برگرفته از کتاب ، درسی که حسین علیه السلام به انسانها آموخت
موضوعات: روایت, سخن بزرگان, متفرقه, محرم
لینک ثابت
[ 06:34:00 ب.ظ ]
بسم الله الرحمن الرحیم
ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد علیه السلام رسيدم , فرمود
اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صدا گريه
حضرت برخاست , من مي خواندم و آن عزيز مي گريست , چندان كه صداى گريه از
خانه برخاست . بعد از آن كه اشعار را تمام كردم , امام علیه السلام در فضليت و ثواب
مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين علیه السلام مطالبى بيان فرمود.
نيز از آن جناب است كه فرمود: گريستن و بي تابى كردن در هيچ مصيبتى شايسته
نيست مگر در مصيبت حسين بن على , كه ثواب و جزايى گرانمايه دارد.
باقرالعلوم , امام پنجم علیه السلام به محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب بزرگ او است
فرمود: به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند, زيرا بر هر شخص باايمانى
كه به امامت ما معترف است , زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد.
امام صادق علیه السلام مي فرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون
من الاعمال . همانا زيارت حسين علیه السلام از هر عمل پسنديده اى ارزش و
فضيلتش بيشتر است .
زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و
عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبي ها و پاكدامني ها و
فداكاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على علیه
السلام مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز
كربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارت ها و
گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد, بلكه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداكارى
و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزدمينمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز
بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست
ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به
فراموشى مي گرايد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
- كامل الزيارات , ص 105 , ص 101, ص121 , ص 147
موضوعات: روایت, محرم
لینک ثابت
[ 06:30:00 ب.ظ ]
الحسين بن محمد، ومحمد بن يحيى [جميعا] عن محمد بن سالم بن أبي سلمة، عن الحسن بن شاذان الواسطي قال: كتبت إلى أبي الحسن الرضا (عليه السلام) أشكوا جفاء أهل واسط وحملهم علي وكانت عصابة من العثمانية تؤذيني. فوقع بخطه: إن الله تبارك وتعالى أخذ ميثاق أوليائنا على الصبر في دولة الباطل فاصبر لحكم ربك، فلو قد قام سيد الخلق لقالوا: ” يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن وصدق المرسلون .
كلينى در كافى از حسن بن شاذان واسطى روايت كرده كه گفت: نامه اى بخدمت حضرت امام رضا عليه السّلام نوشتم و از ناسازگارى و تعدى مردم واسط كه از پيروان عثمان بودند، و بمن آزار ميرساندند، شكايت نمودم. حضرت بخط مبارك مرقوم فرموده بودند كه: خداوند جل ذكره از دوستان خود عهد و پيمان گرفته كه در دولت باطل صبر پيشه سازند؛ بنا بر اين تو هم بحكم پروردگارت صبر كن، كه چون سرور مردم قيام كند پيروان باطل را از قبر بيرون آورده انتقام دوستان مظلوم ما را از آنها بگيرد در آن موقع است كه آنها مى گويند: مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ يعنى: چه كسى ما را از گورمان بيرون آورد؟ اينست آن روزى كه خداوند وعده داده و فرستادگان خداوند راست گفتند.
کافی ج۸ص۲۴۷ بحار الانوار ج۵۳ص۸۹ تفسیر برهان ج۴ص۵۷۹
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[شنبه 1395-07-10] [ 02:05:00 ب.ظ ]
قال الامام الحسین علیه السلام : یوم الطف ؛ یا رسول الله ! قد قتلنی ابوبکر و عمر لعنة الله علیهما
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا پس از آنکه با دستان خود خون خویش را به صورت مبارکشان کشیدند به رسول خدا خطاب نمودند و عرضه داشتند :
یا رسول الله ! این ابوبکر و عمر لعنة الله علیهما بودند که مرا به قتل رساندند .
مقتل خوارزمی ج 2 ص 34
تقویم تبری ص82
موضوعات: روایت, متفرقه
لینک ثابت
[ 01:45:00 ب.ظ ]
اگر آقاپسر یا دخترخانمی در دبستان، شخصیت قوی پیدا کند، درس و اخلاق و نظمش هم خوب میشود!
اگر ویژگیهای شخصیتی مثل مسئولیتپذیری و مقاوم بودن را در بچهها تقویت کنیم، هیچ نگرانیای نسبت به دینداری آنها نداریم. مدرسۀ خوب، مدرسهای نیست که مدام به بچهها دعا و قرآن و نماز یاد بدهد؛ مدرسهای است که پسرها را «مرد» بار بیاورد! و دخترها را «خانم»؛ دخترها هم باید شخصیتهای استواری داشته باشند./ مدرسۀ خوب مدرسهای است که زرتشتیها و ارمنیها هم بخواهند بچه خود را در آن ثبتنام کنند، چون میگویند: این مدرسه شخصیت بچۀ ما را «قوی» بار میآورد.
سخنرانی حجت السلام پناهیان در آغاز سال تحصیلی 95
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[جمعه 1395-07-09] [ 04:12:00 ب.ظ ]
جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد
جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان جمعه یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان …
موضوعات: شعر
لینک ثابت
[ 03:59:00 ب.ظ ]
دل بی سر و سامان غم ارباب است دلتنگ صفای حرم ارباب است
از دور صدای کاروان می آید چند روز دگر محرم ارباب است
موضوعات: شعر
لینک ثابت
[ 03:52:00 ب.ظ ]
مي گويند همين که وارد کربلا شد به شخصي در کوفه نامه نوشت:از حسين به حبيب .
حبيب! ما وارد کربلا شديم. تو هم قرابت ما با پيغمبر را ميداني و جايگاه ما را خوب مي شناسي، اگر ميخواهي ما را ياري کني ، دعوتت ميکنم، سريع خودت را برسان و الّا عقب ميماني.
ميگويند : نامه به دست حبيب رسيد . ميگويند: موقعي بود که اين پيرمرد و پيرزن چاشت مي خوردند. در زدند. رفت و يک مقدار در برگشت تامل کرد.
همسرش گفت:چه شده؟چه خبر است؟ گفت:هيچ. حسين به کربلا آمده. نامه اي به من نوشته که : بيا و من را کمک کن! از همسرش هم تقيّه ميکرد، که نکند بفهمد و مانع او بشود.
گفت:ميداني من که ديگر پير شدم و نميتوانم کرّ و فرّي کنم. شروع کرد به عذر آوردن.
همسرش به او رو کرد و گفت : يعني تو نميروي؟ سري بلند کرد و گفت : يااباعبدالله!اي کاش من مرد بودم ؛ به کربلا ميآمدم. حبيب به همسرش رو کرد و گفت:يک کربلايي بروم تا رو سفيدت کنم!
ازجا حرکت کرد.ازخانه خارج شد.به بازار کوفه آمد.ديد شمشيرها و نيزه ها را تيز و آماده مي کنند تا به جنگ حسين عليه السلام بروند. به دوست قديمي اش مسلم بن عوسجه برخورد کرد. گفت:ميداني که حسين به کربلا آمده؟من ميخواهم بروم . آيا تو ميآيي؟گفت:بيا با هم برويم!
اين دو با هم آمدند. نزديک کربلا رسيدند. اصحاب حسين عليه السلام مي ديدند که هر روز هزار هزار لشگر از کوفه ميآيد و به سمت خيمه ي عمرسعد ميرود، اما سمت خيمه حسين عليه السلام هيچ کس نميآيد. اما امروز چه شده که دوتا پيرمرد به سمت خيمه ها ميآيند. در خيام حسين عليه السلام ولوله افتاد.خانم ها و بي بي ها خوشحال شدند. دو پيرمرد براي ياري حسين عليه السلام ميآيند.
خانم زينب سلام الله عليها سوال کرد:اين ها چه کساني هستند؟ گفتند:حبيب بن مظاهر . گفت:سلام من را به حبيب برسانيد. ببين چه ميگذرد به زينب سلام الله عليها. به حبيب گفتند :حبيب!دختر علي عليه السلام به تو سلام رساند.
ميگويند حبيب دست برد و خاک هاي کربلا را روي فرق خود ريخت . گفت:من که باشم که دختر امير عرب به من سلام کند…
ذکر مصيبت(آيت الله حاج آقامجتبي تهراني)
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[ 03:11:00 ب.ظ ]
علامه تهرانی(ره) :
سالک که آخر شب و بین الطلوعین بیدار نباشد ، به جایی نمی رسد. هزار سال هم زحمت بکشد فایده ندارد. این دستور اساسی است.
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-07-08] [ 02:19:00 ب.ظ ]
مرتبه اول: محزون شدن قلب
در روایتی آمده است که نفس کشیدن فردی که به سبب ستم های وارده شده بر ما اندوهگین گشته، همانند تسبیح گفتن خداوند تعالی است.
مرتبه دوم: دردمند شدن دل
در روایتی است هر قلبی به خاطر ما دردمند شود، در وقت مرگ به گونه ای شادمان می گردد که شادمانیش تا رسیدن کنار حوض کوثر همچنان ادامه دارد.
مرتبه سوم: حلقه زدن اشک در دیدگان سوگوار.
امام صادق علیه السلام می فرماید: گریه کننده بر حسین علیه السلام قبل از آنکه اشک از دیده هایش فرو ریزد، مورد رحمت و لطف الهی قرار می گیرد.
مرتبه چهارم:
مرحله جاری شدن اشک از دیدگان است، هر چند اندک و به اندازه بال پشه ای باشد، باعث بخشش و آمرزش گناهان می گردد، اگه چه گناهانش به وسعت دریا باشد.
مرتبه پنجم:
ریزش قطرات اشک از چشم است. امام صادق علیه السلام در بیان خصوصیت چنین مرتبه ای فرمود:(هنگامیکه از چشمان سوگوار حسین علیه السلام اشک جاری شد، اگر قطره ای از آن بر آتش سوزان دوزخ بریزد، شعله های آنرا خاموش می سازد)
مرتبه ششم:
روان شدن اشکها بر سر و صورت و سینه است. امام صادق علیه السلام در هنگام شنیدن مرثیه امام حسین علیه السلام این چنین می گریست و سپس فرمود فرشتگان نیز همانند ما یا بیشتر از ما در سوگ حسین علیه السلام گریستند و خداوند تعالی بهشت برین را بر تو ارزانی داشت.
خصائص الحسینیه/شیخ جعفر شوشتری
موضوعات: روایت, سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[ 02:13:00 ب.ظ ]
آیت الله نورالله شاه آبادی :
مرحوم دکتر جواد فلاطوری می گفتند که مرحوم پدرتان آیت الله محمدعلی شاه آبادی (ره) را بعد از فوت در خواب دیدم ، از ایشان پرسیدم چه چیز بیشتر از همه در آنجا مفید است و بدرد می خورد ؟ ایشان فرمودند : ” ولایت آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) و سوره های آخر قرآن که در احوال قیامت و پس از مرگ است. “
آسمانی ، ص ۱۶۵
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[ 02:05:00 ب.ظ ]
شیخ رجبعلی خیاط
یکی از شاگردان شیخ می گوید :
” سلاخی نزد جناب شیخ آمد و عرض کرد : بچه ام دارد می میرد، چه کنم ؟ شیخ که صفت حسیب خداوند را باور داشت با نگاهی به آن شخص به او گفت : ” بچه گاوی را جلوی مادرش سر بریده ای و این عوض همان است!”
کتاب افلاکیان خاک نشین، ص۱۰۸
موضوعات: سخن بزرگان
لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-07-07] [ 10:14:00 ب.ظ ]
امیرالمومنین علی علیه السلام
«رسول خدا(صلی الله علیه واله) از جهاد یاد کردند. زنى به رسول خدا گفت: اى رسول خدا! از این جهاد [چیزی] براى زنان نیست؟ پیامبر فرمود: براى زن در فاصله حاملگى تا زایمانش و تا از شیر گرفتن فرزندش اجرى است همچون اجر کسى که خود را در راه خدا [و جهاد] قرار داده است، پس اگر در این فاصله بمیرد موقعیّت شهید را دارد».
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه،561
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[سه شنبه 1395-07-06] [ 02:31:00 ب.ظ ]
روزی علامه امینی صاحب کتاب ارزشمند الغدیر، باجمعی نشسته بودند که یکی از علمای اهل سنت عمر، اجازه ورود خواست تا سوالی مطرح کند. پس از اینکه به حضور علامه آمد عرض کرد: جناب شیخ ما معتقدیم علی (علیه السلام) خلیفه چهارم راشدین است و شما معتقدید اولی آنها. مگر نه اینکه علی ( علیه السلام) مسلمان و پیرو رسول خدا بوده است پس اصرار شما به برتری او نسبت به سه خلیفه قبلی چیست؟ علامه جواب داد: مگر علی هم مسلمان بود؟!! همه سکوت کردند، عالم عمری گفت یعنی چه؟ خب معلوم است که مسلمان بود، علامه گفت: نه من فکر میکنم که علی اصلا مسلمان نبود!! مجددا عالم سنی عمری گفت: چه میگویی شیخ؟ منظورت چیست؟ علامه گفت: مگر نه اینکه در قرآن آمده است (و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا)،اگر درب خانه مسلمانی را زدید و باز نکرد برگردید،، ولی تا آنجا که من میدانم عمر با لگد درب خانه را شکست و پهلوی دختر رسول خدا را که پشت در بود شکست!! آیا به نظر شما علی و فاطمه و اهل بیت خانه رسول خدا مسلمان بودند؟؟؟! در این هنگام عالم سنت عمری سر به زیر افکند و بی هیچ صحبتی مجلس را ترک کرد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هدیه به علامه امینی.
موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه
لینک ثابت
[ 02:22:00 ب.ظ ]
باب الحوائج هستی و عالم گدایتان امّیدِ نا امیدها نوشته خدایتان
. .
سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی؛سلام بر نام زیبایت که الهام بخش همه ي خوبي هاست .
ولادت امام موسی کاظم علیه السلام مبارك
موضوعات: متفرقه, شعر
لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-07-01] [ 01:12:00 ب.ظ ]
روایت شده است که به امام صادق علیهالسلام عرض کردند:
دوستی شما به فرزندت موسی علیه السلام چقدر است ؟ فرمودند:تا حدی که دوست داشتم به جز او فرزندی نمیداشتم تا در دوستی من با او شرکت نمی کرد…
موضوعات: روایت
لینک ثابت
[ 01:01:00 ب.ظ ]
|