سایه غم اباعبدالله الحسین بر زندگی امام سجاد سلام الله علیهما.
روزی امام سجاد (علیه السّلام) در بازار مدینه شنید مردی می گوید:
اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ
به من رحم کنید که من مردی غریب هستم.
حضرت به او فرمود:
اگر تو غریبی به من بگو،
اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟
آن مرد با تعجب گفت:
الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشم.
امام منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود:
و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! تبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله
ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر!
که بدن مطهرت سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هستی.
مأساة الحسین علیه السلام: ۱۵۳.