الحسين بن محمد، ومحمد بن يحيى [جميعا] عن محمد بن سالم بن أبي سلمة، عن الحسن بن شاذان الواسطي قال: كتبت إلى أبي الحسن الرضا (عليه السلام) أشكوا جفاء أهل واسط وحملهم علي وكانت عصابة من العثمانية تؤذيني.
فوقع بخطه:
إن الله تبارك وتعالى أخذ ميثاق أوليائنا على الصبر في دولة الباطل فاصبر لحكم ربك، فلو قد قام سيد الخلق لقالوا: ” يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن وصدق المرسلون .
كلينى در كافى از حسن بن شاذان واسطى روايت كرده كه گفت: نامه اى بخدمت حضرت امام رضا عليه السّلام نوشتم و از ناسازگارى و تعدى مردم واسط كه از پيروان عثمان بودند، و بمن آزار ميرساندند، شكايت نمودم. حضرت بخط مبارك مرقوم فرموده بودند كه: خداوند جل ذكره از دوستان خود عهد و پيمان گرفته كه در دولت باطل صبر پيشه سازند؛ بنا بر اين تو هم بحكم پروردگارت صبر كن، كه چون سرور مردم قيام كند پيروان باطل را از قبر بيرون آورده انتقام دوستان مظلوم ما را از آنها بگيرد در آن موقع است كه آنها مى گويند: مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ يعنى: چه كسى ما را از گورمان بيرون آورد؟ اينست آن روزى كه خداوند وعده داده و فرستادگان خداوند راست گفتند.
کافی ج۸ص۲۴۷
بحار الانوار ج۵۳ص۸۹
تفسیر برهان ج۴ص۵۷۹