یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 102
  • دیروز: 48
  • 7 روز قبل: 562
  • 1 ماه قبل: 5081
  • کل بازدیدها: 162293

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • دل تنگ نجف
  • زفاک
  • نورفشان
  • netware netware
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • حمیده موحدنسب

  • رتبه

     
       
      شهادت یعنی دل بریدن    

    .

    .

    شهادت یعنی دل بریدن از داشته‌ها …

    خیلی‌ها بدنبال زیبایی‌های ظاهری‌اند،
    چیزی که این شهید داشت، اما آنرا در راه دفاع از ناموس خدا، با خدا معامله کرد…

     

    «شهید مدافع حرم حسن علاء نجمه»

    .

     

    کلیدواژه ها: حسن, حسن علاء نجمه, شهادت, شهدا, شهید, علا نجمه, ناموس خدا
    موضوعات: شهید, سبک زندگی  لینک ثابت [یکشنبه 1396-08-07] [ 03:39:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      پهلو شکسته ،بی نشان، بی پلاک ...    

    .

     

    سالهاست که می آید
    هر کجا که تشییع شهدای گمنام باشد ،او نیز می آید
    به این امید که شاید یکی از آنها فرزند خودش باشد

    •
    •
    •
    •
    پ.ن:

    آخر می دانی، پسرش خیلی مادری بود
    جانش بود و مادرش . . .
    خوب هم راه و رسم فرزندی را به جا آورد
    پهلو شکسته ،بی نشان ،بی پلاک . . .

    خوش به سعادت مادرانی که
    این چنین در مقابل حضرت فاطمه(س) روسفید شدند.

    .

    کلیدواژه ها: بی پلاک, حضرت زهرا, شهادت, شهدا, شهید, مادر
    موضوعات: شهید, سبک زندگی  لینک ثابت [شنبه 1396-07-29] [ 08:55:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      دلتنگ رفتن    

    .

    زمانه عجیبی است…
    درک کردنش عظمت می خواهد…

    در زمان غیبت به کسی منتظر گفته می شود که منتظر شهادت باشد.

    “شهید مهدی زین الدین”

    .

    .

    دلتنگ رفتنم…این همه چراغ تو این شهر هیچ کدوم دلمو روشن نمی کنه…دلم آسمون می خواد…آسمون…

    آن روز ها دروازه شهادت داشتیم ولی الان معبری تنگ …….
    هنوز هم برای شهید شدن فرصت هست دل را باید صاف کرد.

    اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک

    کلیدواژه ها: شهادت, شهدا, شهید, شهید زین الدین, غیبت
    موضوعات: شهید, سبک زندگی  لینک ثابت [دوشنبه 1396-07-24] [ 03:34:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ژن خوب    

    .

     

    .

    ژن خوب کسی دارد که پایان کارش شهادت باشد، نه شقاوت.

    آزادگی باشد، نه بردگی…

    ژن خوب های جامعه من شهدا هستند نه غارت گران بیت المال…

    کاش شهید شویم.

    .

    کلیدواژه ها: شهادت, شهدا, شهید, شهید کمیل قربانی, مصطفی صدرزاده, ژن خوب
    موضوعات: شهید, سبک زندگی  لینک ثابت  [ 02:12:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      علی ابن الحسینم ،شیر بیشه شجاعت    

    .

     

    آن هنگام که على بن الحسين علیه السلام را در برابر آن سفاك آورده پرسيد تو كيستى؟! فرموند من على ابن الحسينم گفت على بن الحسين كه در پيكار با ما كشته شد و خدا او را از پاى درآورد. فرمود آن شير بيشه شجاعت كه شربت شهادت‏ نوشيد برادر من على علیه السلام بود كه او را بر خلاف انتظار تو مردم شهيد كردند نه خدا.

    پسر زياد گفت چنان نيست كه ميگوئى بلكه خدا او را كشت حضرت سجاد علیه السلام اين آيه را تلاوت فرمود كه مردمان را در هنگام فرارسيدن مرگشان ميميراند.

    پسر زياد خشمگين شده گفت شگفتا هنوز آن جرأت و توانائى در تو باقى مانده كه پاسخ مرا بدهى و گفته مرا زير پا بيندازى اينك بيائيد او را برده و گردن بزنيد.

    زينب علیه السلام بيتاب شده خود را بدامن سيد سجاد انداخته پسر مرجانه را مخاطب قرار داده فرمود آن همه خونها كه از ما ريختى هنوز كاسه انتقام ترا لبريز نكرده و آرام نگرفته كه باز هم ميخواهى گرگوار خون ما را بياشامى آنگاه دست بگردن سيد سجاد درآورده فرمود سوگند بخدا دست از يادگار برادر برنميدارم و از او جدا نميشوم و اگر ميخواهى او را بقتل آورى مرا هم با او بكش.

     

    مرا با او بكش تا هر دو باهم‏
     
    شويم آسوده از اين محنت و غم‏
     
     
     
    پسر زياد نگاه عجيبى بعمه و برادر زاده نموده گفت شگفت از خويشاوندى و مهر پيوندى سوگند بخدا خيال ميكنم زينب دوست ميدارد هر گاه قرار شود برادرزاده او را بكشم او را هم با وى بقتل برسانم آنگاه دستور داد دست از او بداريد و بيمارى و ناتوانى براى بيچارگى او كافى است.

    بعد از اين پسر مرجانه از جا برخاسته و از قصر خارج شده به مسجد رفت و بر منبر صعود كرد و گفت ستايش خدا را كه حق را آشكار فرمود و اهل حق را روسپيد ساخت و يزيد و لشكريانش را يارى كرد و دروغگوزاده و ياران او را نابود ساخت و از ميان برد.

    عبد اللَّه عفيف كه از شيعيان امير المؤمنين على علیه السلام  بود بمجردى كه چنين ناروائى را از آن نابكار شنيد بى‏ طاقت شده گفت اى دشمن خدا دروغگو تو و پدرت و يزيد و پدر اوست كه ترا بولايت كوفه برگماشته. اى پسر مرجانه حيا نميكنى فرزندان پيمبران را ميكشى و بر منبر راستگويان صعود ميكنى و چون عقرب كورى بجاى ماه مى‏ نشينى.

    پسر زياد كه انتظار چنين پيش‏ آمدى را نداشت و خيال ميكرد نفس در سينه‏هاى دوستان اهل بيت عصمت حبس شده دستور داد او را نزديك من بياوريد مأمورين از اطراف ريخته او را دستگير كردند عبد اللَّه بشعار مرسوم قبيله ازد، صدا بلند كرده بلافاصله هفتصد نفر مرد ازدى در مسجد ريخته و او را از دست مأموران پسر مرجانه رها كردند.

    ابن زياد آن روز را براى آنكه آتش فتنه را خاموش سازد سخنى نگفت ليكن شبانگاه دستور داد مأمورى بخانه عبد اللَّه رفته او را از خانه بيرون آورده گردن بزند و براى عبرت ديگران اندام او را در سبخه [زباله‏ دانى كوفه‏] بدار بياويزند.

     .

     

    الإرشاد للمفيد / ترجمه ساعدى ؛ ؛ ص 473،474،475

     

     

    .

    کلیدواژه ها: #عاشورا #ashora #moharam #محرم #حسین #امام_حسین #ک, امام سجاد علیه السلام, زینب, شهادت, شهدا, شهید, صبر, ولایت, یزید
    موضوعات: روایت, محرم  لینک ثابت [یکشنبه 1396-07-23] [ 09:08:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      وصیت نامه عقاب تیز پرواز ارتش،شهید سرلشکر عباس بابایی خطاب به همسر    

    .

    .

    .

    .

    بسم الله الرحمن الرحیم

    همسرم ! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد
    . . . ملیحه جان همانطوری که میدانی احترام مادر واجب است . اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادراست که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد. . .
    . . . ملیحه جان اگر مثلا نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن . هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو درباره اش فکر کن ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه . البته بوسیله ایمانی که به خدا داری.
    ملیحه جان به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد . اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتما به او کمک کن . تا میتونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه.
    هر کسی که به تو بدی می کند حتما از او کناره بگیر و اگر روزی از کار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو. هرگز بخاطر مال دنیا از کسی ناراحت نشو.
    ملیحه جون در این دنیا فقط پاکی، صداقت ،ایمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن ، عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن . حجاب ، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن . اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت ، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا میتونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر. . .
    . . . ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد . هرگز اشتباه فکر نکند . همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند . چون جز این راه راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد .
    ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه با حجاب باشی . همیشه با ایمان باشی . همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست . . .
    . . . اگه می خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر میتونی درس بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . به مردم کمک کن . کمک کن خوب قضاوت کن . همیشه از خدا کمک بخواه . حتما نماز بخون . راه خدا را هرگز فراموش نکن . . .
    . . . همیشه بخاطرت این کلمات بسیار شیرین و پر ارزش را بسپار « کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید ، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود . . .


    ملیحه مهربانم هروقت نماز میخونی برام دعا کن .

    .

    .

    کلیدواژه ها: ارتش, جبهه, شهادت, شهدا، وصیت شهدا،, شهید, عباس بابایی, نماز, پرواز
    موضوعات: شهید, سخن بزرگان, سبک زندگی, محرم  لینک ثابت [جمعه 1396-07-07] [ 12:23:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ماجرای عبای رهبر انقلاب در قبر مطهر شهید حججی    

    .

    .

    .

    .

    روز گذشته و در دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید حججی، همسر شهید از رهبر انقلاب تقاضا می‌کند که عبای ایشان برای خاکسپاری همراه پیکر شهید تقدیم او شود.

    رهبر انقلاب نیز پس از پایان دیدار بلافاصله عبای خود را برای همسر شهید ارسال می‌کنند.

    عبای ایشان امروز به همراه پیکر مطهر شهید حججی به خاک سپرده می‌شود.

    .

    .

     

    کلیدواژه ها: رهبر انقلاب, شهادت, شهدا, شهید, شهید حججی, عبا
    موضوعات: روایت, کلام رهبری, سخن بزرگان, سبک زندگی, محرم  لینک ثابت  [ 12:17:00 ق.ظ ]

    1 نظر »

       
      آیین تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم پاسدار محسن حججی در روز چهارشنبه پنجم مهرماه در تهران انجام می‌شود    

     

    فوری

     

     

    .

    روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه ای از آحاد مختلف مردم برای حضور شکوهمند و گسترده در آیین عاشورایی تشییع پیکر مطهر پاسدار شهید محسن حججی که چهارشنبه پنجم مهرماه در تهران برگزار می شود، دعوت بعمل آورد.

    متن اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این شرح است:

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع)

     خدای سبحان را شاکریم که در ماه محرم و در هنگامه ای که عطر خوش “حسین” به مشام می رسد و از جای جای این سرزمین نوای “یا حسین” گوش جان را نوازش می دهد، خبر بازگشت پیکر پاک شهید سرافراز مدافع حرم “پاسدار محسن حججی” از رزمندگان سلحشور لشکر 8 نجف اشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در هجدهم مردادماه سال جاری در جبهه های مقاومت اسلامی و دفاع از حرم زینبی، به دست یزیدیان زمانه، اشقیای تکفیری و ضد اسلام، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، پایان انتظار ملت عاشورایی ایران را رقم زد.

     اینک ایران اسلامی با “شور” حسینی و “شعور” ملهم از فرهنگ جهاد و شهادت، خود را مهیای استقبال و بدرقه این شهید حماسه ساز و کربلایی کرده است؛ جوان برومندی که “حجت خداوند” برای نشان دادن چهره ی درخشان “اسلام عزیز” در عصر “جاهلیت مدرن"، نام گرفته است.

     با قدردانی از حمایت های پرشکوه و معنادار شما مردم مؤمن انقلابی و شریف ایران از فرزندان مجاهد و رزمنده خود در جبهه های مقاومت و دفاع از حرم و تکریم احساسات پاک و بی نظیرتان اعلام می دارد:

    آئین تشییع پیکر مطهر “پاسدار شهید محسن حججی” پس از ورود به کشور، در روز “چهارشنبه پنجم مهرماه” مصادف با ششم محرم الحرام، در پایتخت ایران اسلامی “تهران” برگزار می شود.

    از آحاد مختلف مردم فهیم و قدرشناس تهران دعوت می گردد با حضور شکوهمند و گسترده در این آیین عاشورایی، ضمن پاسداشت مقام این شهید ارجمند و دیگر شهدای تاریخ ساز مدافع حرم، جلوه ای دیگر از وحدت ملی را خلق و پای بندی خود به آرمان های بلند انقلاب اسلامی و ارزش های عاشورای حسینی و تداوم راه پرفروغ شهیدان عزیز را به نمایش گذارده و پیام ویژه خود به دشمنان اسلام ناب و حامیان تروریسم تکفیری و داعشِ در آستانه مرگ و نیستی، را در معرض جهانیان قرار دهند.

    جزئیات آیین تشییع شهید محسن حججی متعاقباً به آگاهی مردم انقلابی و ولایت مدار رسانده خواهد شد.

     

    روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

     

    .

    .

     

    کلیدواژه ها: تشییع شهید محسن حججی, شهادت, شهدا, شهید, محسن حججی
    موضوعات: شهید, متفرقه  لینک ثابت [یکشنبه 1396-07-02] [ 03:00:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      یک روسری برای پیرمرد!    

     

    وقتی امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد، آن طور که من در مَقاتل دیده‌ام، حضرت دو نامه نوشت؛ یکی به برادرش در مدینه و یکی هم به حبیب بن مظاهر در کوفه.

    اما آنچه به برادرش محمد حنفیه می‌نویسد، کوتاه است:

    «بسم الله الرحمن الرحیم. مِن الحسین بن علی الی محمد بن علی و مَن قِبَلَهُ مِن بنی هاشم. امّا بعد فَکأنَّ الدُنیا لَم تَکُن وَ کَأَنَّ الاخرةَ لَم تَزَل. والسلام».

    وقتی به کربلا رسید و هجرت صغرایش تمام شد، این طور نوشت: این نامه‌ ای است از حسین بن علی به محمد بن علی و هر که از فرزندان بنی هاشم نزد اوست. اما بعد ؛ بدانید که دنیا را چنان قرار دادیم که گویی هرگز نبود و آخرت را دائم و باقی می‌دانیم. آخرت را بر دنیا اختیار کرده و از دنیا چشم پوشیدیم. والسلام. برای چه کسی کوچ کردم و آمدم اینجا؟ برای «او» آمدم و چشم از این دنیا پوشیدم.

    یک نامه دیگر هم می‌نویسد به کوفه:

    «بسم الله الرحمن الرحیم. مِن الحسین بن علی الی الرَّجُل الفقیه حبیب بن مظاهر الاسدی».نامه ای است از حسین به حبیب که مرد دین شناسی است. چقدر هم از او تجلیل می‌کند! «اما بعد؛ فَأِنّا قَد نَزَلنا کربلاء ». ما وارد کربلا شدیم. « وَ انتَ تَعلَمُ قِرابَتَنا مِن رسول الله». تو پیوند من با پیغمبر را می‌دانی. «فَأِن اَرَدتَ نُصرَتَنا فَاقدِم ألَینا عاجلاً». اگر می‌خواهی مرا یاری کنی، زود بیا. همان گونه که من هجرت کردم، تو هم باید هجرت کنی. تو هم باید از کوفه به کربلا بیایی.

    **

    حبیب با همسرش صبحانه می‌خوردند که قاصد آمد و نامه را داد و رفت. حبیب نامه را گرفت و خواند. همسرش سؤال کرد نامه از کیست؟ گفت این نامه از حسین پسر پیغمبر است. همسرش گفت چه نوشته است؟ حبیب گفت هیچی ! آمده کربلا، من را هم دعوت کرده که بروم و به او کمک کنم. همسرش پرسید: می روی یا نه ؟ حبیب گفت: نه ، من نمی‌توانم بروم!

    البته حبیب، به قول معروف، تقیه می‌کرد، برای اینکه مبادا یک وقت قبیله‌اش بفهمند و نگذارند که او برود. همسرش سؤال کرد: نمی‌روی؟! حبیب گفت نه ، من پیر شده و کَرِّ و فَرّی ندارم؛ چطور با او راه بیفتم؟ همسرش گفت: حسین پسر پیغمبر تو را دعوت کرده، آن وقت تو نمی‌خواهی دعوت او را اجابت کنی؟! جواب خدا را چگونه می‌توانی بدهی؟! حبیب گفت می‌دانی اگر من بروم، عبیدالله چه کار می‌کند؟ خانۀ مرا خراب می‌کند و تو را به اسارت می‌گیرد و می‌برد. همۀ این عواقب و ضربه‌های دنیایی را برای او بیان کرد.

    همسرش گفت: تو برو ! بگذار خانه را خراب کند، بگذار مرا به اسارت بگیرد. حبیب باز هم گفت: نه، من نمی‌روم. اینجا بود که همسرش بلند شد، روسری خودش را بر سر حبیب انداخت و به او گفت: نمی‌روی؟! پس مثل خانم‌ها در خانه بنشین! بعد گفت: خدایا ! کاش من مَرد بودم و می‌توانستم بروم کربلا تا حسین را یاری کنم! ای کاش من این هجرت را می‌کردم! حبیب گفت: این حرفهایی که زدم، برای این بود که ببینم تو چه می‌گویی. من آنچنان هجرتی کنم که تا قیام قیامت ، نامم در تاریخ ثبت شود…

     

    .

    .

    روضه خوانی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی

    .

    .

    کلیدواژه ها: تقیه, حبیب بن مظاهر, حسین بن علی, روضه, سیدالشهدا, شهادت, شهدا, شهید, عاشورا, مجتبی تهرانی, مدینه, هجرت, کربلا
    موضوعات: شهید, سخن بزرگان, متفرقه, سبک زندگی, محرم  لینک ثابت [پنجشنبه 1396-06-30] [ 02:43:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ملازمان حرم    

    .

    .

     

     

    .

    .

    آنکه چون سرو سهی
    بدرقـه شد با گلِ اشک …
    اینک از معـــرکه
    چون نسترنـش آوردنـد …


     پیکر مطهر مدافع حرم
    شهید محمود شفیعی
    پس از دو سال به میهن بازگشت…

    .

    .

    .

    کلیدواژه ها: شهادت, شهدا, شهید, محمود شفیعی, مدافعان حرم, ملازمان حرم, میهن
    موضوعات: شهید, سخن بزرگان, سبک زندگی, شعر  لینک ثابت [سه شنبه 1396-06-14] [ 11:37:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
    « 1 2 3 4 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود