یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 96
  • دیروز: 48
  • 7 روز قبل: 562
  • 1 ماه قبل: 5081
  • کل بازدیدها: 162293

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • ترنم گل
  • دل تنگ نجف
  • زفاک
  • نورفشان
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)
  • حمیده موحدنسب

  • رتبه

     
       
      وقتی مقدس اردبیلی لباس زائر امام علی(ع) را می شویَد!    

     

     

     انسان باید در برابر خدا و مؤمنین و مؤمنات خود را پایین‌تر از جایگاهی که دارد، قرار دهد، یعنی تواضع و فروتنی به نسبت جایگاه افراد متفاوت است که البته این فروتنی نباید منجر به ذلت و خواری گردد که صفتی ناپسند است.

     

     

    وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/63
    و بندگان خداى رحمان، كسانى‏اند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه مى‏روند

     

     شیخ احمد اردبیلی معروف به مقدس اردبیلی از عالمان زاهد و با عمل بود که معاصر با شیخ بهائی و ملاصدرا، میرداماد است و قبر شریفش در حجره ایوان نجف اشرف است.

     

    نقل شده در یکی از سفرها، شخصی که زائر بوده است و او را نمی‌شناخته، از او تقاضا کرد جامه‌های مرا به لب آب ببر و آن‌ها را شستشو بده.
    مقدس با آن جایگاه علمی و اجتماعی والا از این کار امتناع نکرد و لباس او را شست و شو داد و نزد آن زائر آورد پس از دقت و دریافت نشانه هایی به علائمی این عالم متواضع را شناخت و بسیار شرمنده شد و مردم هم او را توبیخ نمودند اما مرحوم مقدس اردبیلی فرمود: چرا او را ملامت می‌کنید؟ اتفاقی نیفتاده، حقوق برادران مؤمن بر یکدیگر بیشتر از این هاست.1

     

     

    1. با اقتباس و ویراست از کتاب یک‌صد موضوع پانصد داستان

     

    کلیدواژه ها: تواضع, زائران, مذهبی, مقدس اردبیلی
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه  لینک ثابت [پنجشنبه 1395-08-20] [ 07:44:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      چگونگی رفتار با فرزندان در رفتن به مجالس عزاداری در فصل امتحانات    

     

     

     


    پرسمان کودک-استاد تراشیون

     

    سؤال: پسر چهارده ساله ای دارم که در ایّام امتحانات به مجالس مذهبی می‌رود؛ آیا میتوانم او را از این کار منع کنم؟

     

    جواب:

    ارتباط بچّه‌ها با جلسات مذهبی و دینی یک حُسن است و ما نباید کاری کنیم که نگاه فرزندمان نسبت به آن مجالس منفی شود. اگر می‌خواهیم که فرزندمان در ایّام امتحانات کمتر به مجالس مذهبی برود، باید از او خواهش که در این مجالس کمتر حاضر شود.

    پدر و مادرهایی که فرزندان خود را از این کارها منع می‌کنند، باعث می‌شوند که بچّه‌ها بیشتر در برابر خواسته‌ی آن‌ها مقاومت کنند؛ به طوری که آن‌ها نه می‌توانند درس بخوانند و نه به مراسم مذهبی بروند.

     

     

    کلیدواژه ها: رفتار با فرزندان, سبک زندگی, سبک زندگی اسلامی, فرهنگی, مذهبی
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه, سبک زندگی  لینک ثابت [چهارشنبه 1395-08-19] [ 11:04:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      چگونه غریب و تنهایی که اگر بمیری مردمان تو را دفن میکنند؟!!!!!!    

     

     

    سایه غم اباعبدالله الحسین بر زندگی امام سجاد سلام الله علیهما.

     

    روزی امام سجاد (علیه السّلام) در بازار مدینه شنید مردی می گوید:

    اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ
    به من رحم کنید که من مردی غریب هستم.

     

    حضرت به او فرمود:
    اگر تو غریبی به من بگو،
    اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟

    آن مرد با تعجب گفت:
    الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشم.

     

    امام منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود:

    و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! تبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله

    ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر!
    که بدن مطهرت سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هستی.

     

     

    مأساة الحسین علیه السلام: ۱۵۳.

     

    کلیدواژه ها: ارباب بی کفن, امام سجاد علیه السلام, مذهبی
    موضوعات: روایت  لینک ثابت [سه شنبه 1395-08-11] [ 01:12:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      یه تعریف جامع از تقوا    

     

     

    ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ، ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ مى ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟


    ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ و با همسرم ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ؟

    ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴتى ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴتى


    ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ

     

    یعنی ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺑِﺮَﻭﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰنى ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ.

     

    الهی قمشه ای

    کلیدواژه ها: تقوا, مذهبی
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه  لینک ثابت [شنبه 1395-06-20] [ 06:35:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      کنترل فکــــــــــر    

     

     

    امیرالمومنین(ع)میفرمایند:

    « کسى که زیاد درباره گناهان فکر کند، گناهان او را به سوى خود مى‌کشند.»

     

    غررالحکم3543

     

     

    امام خمینی(ره)علیه میفرمایند:
    «خیال یکى از دستاویزهاى شیطانه که انسان را به واسطه‌ی آن بیچاره کرده به شقاوت دعوت مى‌کنه و اون که باعث غلبه بر شیطان و سپاهش میشه، حفظ کردن فــــکر و خیاله چون که این خیال مثل مرغیه که پرواز میکنه که در هر لحظه به شاخى خود را میرسونه، و این باعث بسیاری از بدبختی‌هاست

    انسان مجاهد که میخواد خودش و اصلاح کنه و مى‌خواهد به باطنش صفایی بده باید طنـاب خیـال رو دست بگیره و نزاره هر جا مى‌خواد پرواز کنه مانع شه از این‌که خیال‌هاى فاسد باطـل براى اون پیش بیاد


    و خیالش رو متوجه امور خوب بکنه اگر چه در اول،شیطانو سپاهش این‌کار رو بسیار مشکل جلوه مى‌ده ولى با قدرى مراقبت و مواظبت،
    انجام آن آسان مى‌شه»

     

    چهل حدیث ص17

     

    کلیدواژه ها: اثر گناه, تربیت،خیال،, مجاهد, مذهبی
    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, متفرقه  لینک ثابت [سه شنبه 1395-06-16] [ 01:06:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      توی صداش ولی مهربانی موج می زد!    

     

     

    ‍ گفتم:
    شما می خوای منو با چند تا بچه قد و نیم قد توی این خونه بی در و پیکر بگذاری و بری؟

    طبق معمول این طور وقت ها، خندید.

    گفت:
    خودت رو ناراحت نکن!
    بهت قول می دم که حتی یک گربه روی پشت بام این خونه نیاد!
    حالا دیوار حیاط خرابه که خراب باشه، این که عیبی نداره!

    دلم می خواست گریه کنم!
    گفتم:
    یعنی همین درسته که من توی این خونه بی در و پیکر باشم، اونم با چند تا بچه کوچیک؟

    قیافه اش جدی شد.
    توی صداش ولی مهربانی موج می زد!

    گفت:
    نگاه کن!
    من از همون اول بچگی، و از همون اول جوانی که تو روستا بودم، هیچ وقت نه روی پشت بام کسی رفتم، نه از دیوار کسی بالا رفتم، نه به زن و ناموس کسی نگاه کردم!

    الان هم می گم که تو اگه با سر و روی باز هم بخوای بری بیرون، اصلاً کسی طرفت نگاه نمی کنه!
    خیالت هم راحت باشه که هیچ جنبنده ای توی این خونه مزاحم شما نمی شه!
    چون من مزاحم کسی نشدم!

    خدا رحمتش کند.
    هنوز که هنوز است، اثر آن حرفش توی دل من و بچه ها مانده!
    به قول خودش ، هیچ جنبنده ای مزاحم ما نشده است!

     

    شهید عبدالحسین برونسی

     

     

    خاک های نرم کوشک

     

     

     

    کلیدواژه ها: خاطرات شهید برونسی, مذهبی
    موضوعات: شهید  لینک ثابت [شنبه 1395-06-13] [ 09:31:00 ب.ظ ]

    1 نظر »

       
      پیوند الهی    

     

     

     

     

     

    می رسد قصه به آنجا که علی دلتنگ است

    می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است

    چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد

    ان یکاد از نفس فاطمه بر تن دارد

    فاطمه فاطمه با رایحه ی گل آمد

    ناگهان شعر حماسی به تعزل آمد …

     

    سید حمیدرضا برقعی

     

     

    کلیدواژه ها: شعر, مذهبی, پیوند آسمانی
    موضوعات: شعر  لینک ثابت  [ 12:37:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      بخاطر عروس خانمی که تو ماشین بود    

     

     

     

     

     

    یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت .

    یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز .
    ترمز زد و ایستاد .
    یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :

    الله اکبر و الله اکــــبر …❤️

    نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .

    اشهد ان لا اله الا الله …❤️

    هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت???? و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
    چش شُدِه ؟!
    قاطی کرده چرا ؟ !⁉️
    خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟
    حالتون خوب بود که !
    مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
    “مگه متوجه نشدید ؟
    پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود ????و آدمای دورش نگاهش میکردن .
    من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه???? . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"????
    همین!

     

    برگی از خاطرات “شهید مجید زین الدین”

    کلیدواژه ها: اذان, شهید مجید زین الدین, فرهنگی, مذهبی
    موضوعات: شهید  لینک ثابت [جمعه 1395-06-12] [ 06:12:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      دلنوشته خواهر شهید مدافع حرم    

     

     

    خواهرانه
    دلنوشته از خواهر شهید طاهرنیا

     

     


    پارسال چنین روزی وقتی مادر در بستر بیماری بود…هر چقدر گفتم حال مادر خوب است نگران نباش…اما تاب نیاوردی و آمدی…تا از نزدیک جویای احوال مادر شوی…وقتی تو را پشت در دیدم خدا می داند چقدر خوشحال شدم…مثل همیشه…بدون اطلاع…همه ما را غافلگیر کردی…!!!
    تا دیدمت تو را در آغوش گرفتم اما حجب و حیای خواهرانه اجازه خوب بغل کردنت را نداد همان موقع به دلم افتاد که آخر آرزوی خوب بغل کردنت تا همیشه در دلم می ماند…
    می دانستم روزی خواهد رسید دوباره دیدنت را حسرت بکشم…مادر تو را دید آنقدر خوشحال شد که تمام مریضی اش از یاد رفت…
    روز را در خانه گذراندیم کنار هم…از خاطره ها گفتیم، لذت بردیم، خندیدیم…
    تو هم با شوق تمام از فاطمه رقیه برایمان گفتی، از شیطنت هایش، ازاینکه چقدر بزرگ شده و حرف های بزرگانه می زند…گفتی خانمی شده برای خودش…
    فرزندانم هم تو را رها نمی کردند انگار فهمیده بودند که این دیدار با همیشه فرق دارد و دیگر برگشتی در کار نیست…!!!
    یادت هست؛ شب که شد به اتفاق هم به گلزار شهدا رفتیم دوستانت را که در حال آماده سازی گلزار شهدا برای برگزاری یادواره شهید سردار قلی پور بودند دیدی شهید حامد کوچک زاده هم آنجا بود…
    یک به یک همه را در آغوش گرفتی و بوسیدی…
    بعد به سمت قطعه شهدای گمنام رفتی و چند دقیقه ای بین قبور شهدا قدم زدی، از نگاهت التماس می بارید…
    نمی دانم با شهدا چه نجوا کردی که این گونه خریدنی شدی؟؟!!!
    آن شب چقدر زود گذشت بر خلاف میل باطنی ام صبح از راه رسید بهتر بگویم لحظه خدا حافظی نزدیک شد…
    روبرویت نشستم صبحانه خوردی و باید می رفتی اما برای همیشه.
    چقدر زود می گذشت لحظه های با تو بودن و چه دیر می گذرد این بی تو بودن ها…!!!
    عزیز دل خواهر؛
    خداحافظی کردی و رفتی و اشک های من بدرقه راهت شدند…جدایی از تو همیشه برایم تلخ بود و دردناک، هروقت می رفتی چشمانم خیس می شد از نبودنت…
    برادرم؛
    یک سال گذشت فردا یادواره شهید قلی پور است این روزها وقتی به گلزار شهدا می روم خاطرات سال گذشته برایم تکرار می شود…هر طرف چشم می گردانم تا شاید ببینمت اما انتهای نگاهم به سنگ مزارت می رسد همان خانه ی ابدی که همیشه کنار شهدا از خدا طلب می کردی…
    اکنون که همنشین اربابمان شدی و به آرزویت رسیدی خوشحالم، سلام مرا به اربابمان برسان و بگو برای صبوری دل خانواده های شهدا دعا کند…برای فاطمه رقیه و محمد حسین… برای ما که دلتنگ توایم…


    در آرزوی دیدار دوباره ات
    خواهر جامانده تو

     

    خواهرانه
    دلتنگ روی توام
    دلنوشته از خواهر شهید طاهرنیا

     

     

    کلیدواژه ها: شهید مدافع حرم طاهرنیا, مذهبی
    موضوعات: شهید  لینک ثابت  [ 04:42:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      مأموریت بچه مسجدی ها    

     

     

    انتظار رهبر انقلاب اسلامی از« مسجد تراز انقلاب اسلامی»

     

    «حضور جوانان و روحیه‌های بسیجی باید محیط مسجد را زنده و پرنشاط و آینده‌پو و لبریز از امید سازد. ۸۹/۷/۱۸» از منظر رهبر انقلاب جایگاه مسجد در ساختن آینده نقش مهمی است. «مسجدی که جایگاه نماز است و مظهر آمیختگی دنیا و آخرت و پیوستگی فرد و جامعه در دیدگاه و اندیشه‌ی مکتب اسلام است. ۸۹/۷/۱۸» حضور و فعالیت جوانان مومن انقلابی در مسجد  باید آینده را بسازد. «آشنا کردنِ جوانان، با صفا و بهجتی که در نماز و ذکر هست، خدمتی بزرگ به آنان و به آینده‌ئی است که باید با دست توانا و عزم جوانانه‌ی آنان ساخته و پرداخته شود. سفارش اینجانب آن است که مسجد را نیز همچون دلهای جوان، پاکیزه و پیراسته، و لبریز از شور و انگیزه‌ و نشاط کنید.۸۸/۸/۱۲».«با این نگاه، دل‌های ما برای مسجد می‌تپد و از شوق و احساس مسئولیت، لبریز می‌گردد. ۸۹/۷/۱۸» 
    برای رسیدن به «مسجد طراز اسلامی»، «امامان جماعت، هیئتهای امناء، خادمان موظف و متبرّع، هر یک باید بخشی از این کار بزرگ و اثرگذار را بر دوش خود حس کنند. ۸۸/۸/۱۲» در ادامه مسئولیت هر یک از خدمتگزاران مسجد یا همان “بچه مسجدی‌ها” می‌آید.

     

     

    ۱.  امام جماعت


    «امام جماعت باید آماده‌سازی خویش برای طبابت معنوی را وظیفه حتمی خود بداند. [زیرا] روحانی پرهیزگار، خردمند، کارشناس و دلسوز در مسجد، همچون پزشک و پرستار در بیمارستان، روح و مایه‌ی حیات مسجد [است]. روحانی دانا و مسئولیت‌پذیر و پرهیزگار میتواند و میباید محور منظومه‌ی تلاش مقدس برای عمران مساجد و پرداختن به آرایه‌های معنوی و ظاهری آن باشد. ۸۹/۷/۱۸»  «ائمه‌ی محترم جماعات، مساجد را از همیشه فعال‌تر کنند و آموزش ترجمه و مفهوم و روح نماز را به شکل نوین و جذاب، در برنامه‌های خود بگنجانند.۷۶/۷/۷»  «امام جماعت، غمگساری و راهنمایی و همدلی را در کنار اقامه‌ی نماز، در آن مهبط رحمت و هدایت الهی (مسجد) به نمازگزاران هدیه کند. ۸۰/۶/۱۵»   «امامان محترم جماعت اگر خود بر اثر کهولت و غیره نمی‌توانند وظیفه‌ی رابطه و اُنس و راهنمایی را برای نمازگزاران بویژه جوانان فراهم کنند، در کنار خود فضلای جوان و پرنشاط را به کار گیرند و آنان را در کار با خود شریک سازند. ۸۰/۶/۱۵»   «مدیریت محتوایی و معنویِ مسجد که بر دوش روحانی مسجد است باید خردمندانه و مسئولانه، و حتی عاشقانه باشد. ۹۰/۷/۱۹»   «امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین بپردازد. ۹۲/۶/۱۳»    «نماز صبح در مساجد اقامه شود. ۳۱/۶/۷۵»   «چه نیکوست که دانش آموزان برجسته و ممتاز در هر محل، در مسجد و در برابر چشم مردم و از سوی امام جماعت، تشویق شوند. ۸۹/۷/۱۸»

     


    ۲. متولیان ومدیران مساجد


     «بصورت کامل از ظرفیت شوق‌آوری و شورآفرینی مساجد برای جذب قشرهای مختلف مردم و تبلیغ مفاهیم و معارف اسلامی بهره‌گیری شود. ۸۴/۵/۳۰»  «دست‌اندرکاران اداره‌ی مساجد برای رونق بخشیدن روزبه‌روز به نماز، با کیفیت مطلوب،  در میان مردم به‌ویژه جوانان و نوجوانان احساس مسئولیت کنند. ۹۱/۶/۱۵»    «زمزمه‌ی محبت متولیان و مدیران و امنای مساجد، باید دلهای پاک جوانان را مجذوب و مشتاق کند. ۸۹/۷/۱۸»   «باید با برنامه‌ریزی صحیح و استفاده از ابزارهای فرهنگی، هنری، عمران معنوی مساجد را تقویت کرد و از ظرفیت شوق‌آوری و شورآفرینی مساجد برای جذب قشرهای مختلف مردم و تبلیغ مفاهیم و معارف اسلامی، بهره‌گیری کامل کرد.۸۴/۵/۳۰»   «پخش صداهای آزاردهنده بویژه در شب و هنگام آسایش مردم، کاری ناروا و در مواردی خلاف شرع است. تنها صدائی که باید از مسجد در فضا طنین بیفکند بانگ اذان با صوت خوش و دلنواز است. ۸۹/۷/۱۸»     «مسجد در همه جا باید پاکیزه، زیبا و آرامبخش باشد. ۹۰/۷/۱۹»

     

    ۳. مجموعه فعالان مسجد


    «حضور جوانان و روحیه‌های بسیجی باید محیط مسجد را زنده و پرنشاط و آینده‌پو و لبریز از امید سازد. ۸۹/۷/۱۸»  «میان مسجد و مراکز آموزشی در هر محل، همکاری و پیوند تعریف شده و شایسته‌‌ای برقرار گردد. ۸۹/۷/۱۸»  «مسجد باید رابطه‌ی خود را با جوانانی که ازدواج میکنند، با کسانی که به موفقیتهای علمی و اجتماعی و هنری و ورزشی دست می‌یابند، با صاحب همّتانی که کمک به دیگران را وجهه‌ی همت میسازند، با غمدیدگانی که غمگساری می‌جویند، و حتی با نوزادانی که متولد میشوند، برقرار و مستحکم کند. ۸۹/۷/۱۸»  « مساجد، [باید] به شکل شایسته غبارروبی شود.۷۵/۶/۳۱»   «خدمت به مسجد، کاری مردمی و همگانی شمرده شود. ۷۵/۶/۳۱»

     

     

     

    کلیدواژه ها: امام جماعت, امام خامنه ای.روحانیون, بسیجی, جوانان, فعالان مسجد, مذهبی
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه  لینک ثابت  [ 04:23:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
    1 2 3 4 5 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود