یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 193
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 750
  • 1 ماه قبل: 5050
  • کل بازدیدها: 167295

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین


    رتبه

     
       
      چگونگی رفتار با فرزندان در رفتن به مجالس عزاداری در فصل امتحانات    

     

     

     


    پرسمان کودک-استاد تراشیون

     

    سؤال: پسر چهارده ساله ای دارم که در ایّام امتحانات به مجالس مذهبی می‌رود؛ آیا میتوانم او را از این کار منع کنم؟

     

    جواب:

    ارتباط بچّه‌ها با جلسات مذهبی و دینی یک حُسن است و ما نباید کاری کنیم که نگاه فرزندمان نسبت به آن مجالس منفی شود. اگر می‌خواهیم که فرزندمان در ایّام امتحانات کمتر به مجالس مذهبی برود، باید از او خواهش که در این مجالس کمتر حاضر شود.

    پدر و مادرهایی که فرزندان خود را از این کارها منع می‌کنند، باعث می‌شوند که بچّه‌ها بیشتر در برابر خواسته‌ی آن‌ها مقاومت کنند؛ به طوری که آن‌ها نه می‌توانند درس بخوانند و نه به مراسم مذهبی بروند.

     

     

    کلیدواژه ها: رفتار با فرزندان, سبک زندگی, سبک زندگی اسلامی, فرهنگی, مذهبی
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه, سبک زندگی  لینک ثابت [چهارشنبه 1395-08-19] [ 11:04:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ما باید عاشورای فرهنگی درست کنیم    

     

     

    قلاده ميبندند به گردنشان و صداى سگ در مياورند و در كنار اسم اباعبدالله ، پارس ميكنند. همين امسال عاشورا، در مشهد ما اين كار شد. قلاده بستند و آن مداحى كه بالا ايستاده بود گفت، ” كنم عو عو ، دهم دست ولايت"، … جمعيت يكمرتبه همه با هم صداى سگ! به مدت دو دقيقه….بعد ميگويد ، ” يك تكه استخوان امشب بس است ما را آقا!” ، ذكر اباعبدالله قاطى عوعو سگ!؟ ما بايد از ساحت اباعبدلله دفاع كنيم ، ما بايد يك عاشوراى فرهنگى درست كنيم و از فرهنگ عاشورا دفاع كنيم.

    هيئت راه انداخته اند، همه لخت ، بعد شروع ميكنند اداى مست ها را در مياورند و تلو تلو ميخورند، فيلم اش هست، برويد ببينيد، طفلك بچه هاى ناآگاه شيعه اند كه خيال ميكنند اين كارها باعث تقرب به اباعبدالله است. تلو تلو ميخورند و اداى مست ها را در مياورند، بعد مداحشان داد ميزند كه ” ما گر زسر بريده ميترسيديم، در محفل عشاق نميرقصيديم” ، نامرد! محفل عشاق اينجا نيست، محفل عشاق زير بمباران شيميايى در شرق دجله بود، آنجا بايد ميامدى حسين حسين ميگفتى و ميرقصيدى ، ما آنجا رقص بچه ها را زير باران آتش و خون ديديم ، تو رقاصى!؟ ،ميگويد “رقاصم و رقاصم ، رقاصه عباسم” ، عباسى كه دستش قطع ميشود، ميگويد “والله ان قطعتموا يمينى ، انى احامى ابداً عن دينى” ، شما پيرو مكتب اين عباس هستيد؟ شماها اصلاً به مكتب كارى نداريد.


    بعد هم ميگويد بگذار مسخره مان كنند، ما سگ خانگى شاهيم، بعد داد ميزند، ” خرابم و مستم ، مست و خرابم، من سگ خانگى بى بى ربابم” ، بعد دوباره صداى سگ..، بعد ميگويد ” والله صد قدح بشكست ، حضرت شراب،حسين!” ، به سيدالشهداء ميگويد حضرت شراب! اين محبت و عزاى اهل بيت است؟!

    البته اينها كمتر از ده درصد هيئت ها هستند اما فيلم اينها را وهابى ها برداشته اند و در شبكه هايشان پخش كرده اند كه سى دى اش را براى من آورده بودند. مرتيكه وهابى بعد از پخش فيلم ميگويد، خب! شما بينندگان بگوييد كه آيا حسين عاقل تر بود ، يا يزيد؟!!!
    تو دارى آش وهابى ها را هم ميزنى، تو دارى هيزم ميگذارى زير ديگ آنها

     

    استاد رحیم پور ازغدی

    کلیدواژه ها: حضرت اباعبدالله الحسین, عاشورای حسینی, فرهنگی, محرم
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه, محرم  لینک ثابت [یکشنبه 1395-08-02] [ 09:26:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      حیفه! بیت الماله    

     

     

     

     

    کلیدواژه ها: بیت المال, شهید, فرهنگی
    موضوعات: شهید  لینک ثابت [جمعه 1395-06-12] [ 06:18:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      بخاطر عروس خانمی که تو ماشین بود    

     

     

     

     

     

    یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت .

    یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز .
    ترمز زد و ایستاد .
    یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :

    الله اکبر و الله اکــــبر …❤️

    نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .

    اشهد ان لا اله الا الله …❤️

    هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت???? و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
    چش شُدِه ؟!
    قاطی کرده چرا ؟ !⁉️
    خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟
    حالتون خوب بود که !
    مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
    “مگه متوجه نشدید ؟
    پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود ????و آدمای دورش نگاهش میکردن .
    من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه???? . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"????
    همین!

     

    برگی از خاطرات “شهید مجید زین الدین”

    کلیدواژه ها: اذان, شهید مجید زین الدین, فرهنگی, مذهبی
    موضوعات: شهید  لینک ثابت  [ 06:12:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود