بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی علیه السلام که درود خدا بر او ، فرمود: ] آن هنگام که تهاجم یاران معاویه به شهر انبار و غارت کردن آن را شنید ، تنها و پیاده به طرف پادگان نظامی کوفه « نُخَیله» حرکت کرد ، مردم خود را به او رسانده ، گفتند ای امیرمؤمنان ما آنان را کفایت می کنیم ، فرمود [شما از انجام کار خود درمانده اید ! چگونه کار دیگری را برایم کفایت می کنید؟ اگر رعایای پیش از من از ستم حاکمان می نالیدند ، امروز من از رعیّت خود می نالم ، گویی من پیرو ، و آنان حکمرانند ، یا من محکوم و آنان فرمانروایانند .]
دو نفر از یاران جلو آمدند و یکی گفت : من جز خود و برادرم را در اختیار ندارم ، ای امیرمؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهی انجام دهم ، امام فرمود [ شما کجا و آنچه من میخواهم کجا؟! ]
1- نُخَیله ، جایی نزدیکی کوفه در سر راه شام ، که لشکرگاه بود، سربازان و داوطلبان جنگ در آنجا گرد می آمدند و سازماندهی می شدند .
2- حکمت 261 ، نهج البلاغه ، ترجمه مرحوم محمد دشتی
موضوعات: نهج البلاغه
لینک ثابت
[شنبه 1395-06-27] [ 03:38:00 ب.ظ ]
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی علیه السلام که درود خدا بر او ، فرمود: آن هنگام که تهاجم یاران معاویه به شهر انبار و غارت کردن آن را شنید ، تنها و پیاده به طرف پادگان نظامی کوفه « نُخَیله» حرکت کرد ، مردم خود را به او رسانده ، گفتند ای امیرمؤمنان ما آنان را کفایت می کنیم ، فرمود : شما از انجام کار خود درمانده اید ! چگونه کار دیگری را برایم کفایت می کنید؟ اگر رعایای پیش از من از ستم حاکمان می نالیدند ، امروز من از رعیّت خود می نالم ، گویی من پیرو ، و آنان حکمرانند ، یا من محکوم و آنان فرمانروایانند .
دو نفر از یاران جلو آمدند و یکی گفت : من جز خود و برادرم را در اختیار ندارم ، ای امیرمؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهی انجام دهم ، امام فرمود : شما کجا و آنچه من میخواهم کجا؟!
1- نُخَیله ، جایی نزدیکی کوفه در سر راه شام ، که لشکرگاه بود، سربازان و داوطلبان جنگ در آنجا گرد می آمدند و سازماندهی می شدند .
2- حکمت 261 ، نهج البلاغه ، ترجمه مرحوم محمد دشتی
موضوعات: روایت, نهج البلاغه
لینک ثابت
[یکشنبه 1395-05-31] [ 10:50:00 ب.ظ ]
(معروف به خطبه شقشقيّه كه درد دلهاي امام عليه السلام از ماجراي سقيفه و غصب خلافت در اين خطبه مطرح است)
آگاه باشيد! به خدا سوگند! ابابكر، جامه خلافت را بر تن كرد ، در حالي كه ميدانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامي،چون مِحوَر آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مي كند .
او مي دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جاري است ، ومرغان دور پرواز اند يشه ها به بلنداي ارزش من نتوانندپرواز كرد .
پس من رِداي خلافت رها كرده و دامن جمع نموده ازآن كنارگيري كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براي گرفتن حق خود به پاخيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريكي كه به وجود آوردند ، صبر پيشه سازم ؟ كه پيران را فرسوده ، جوانان را پير ، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مي دارد!. پس از ارزيابي درست ، صبر و بردباري را خِرَدمندانه تر ديدم . پس صبر كردم در حالي كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوي من مانده بود . و با ديدگان خود مي نگريستم كه ميراث مرا به غارت مي برند!.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترجمه خطبه 3 نهج البلاغه
موضوعات: نهج البلاغه
لینک ثابت
[جمعه 1395-05-29] [ 06:43:00 ب.ظ ]