یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 2
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 971
  • 1 ماه قبل: 5375
  • کل بازدیدها: 170353

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • زفاک

  • رتبه

     
       
      یک زشت وفادار به از صد حوری!    

     

     

    حور نه اون حور بهشتی وگرنه حوری های بهشتی که وفادارند.

     

    پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله):

     

     نـــــبـــاید حُسْن صـــــورت زن را بر حُسن دیـــــن داری او برگزید.

     

     كنز العمال، حدیث ۴۴۵۹۰

     

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     

    زیبا شدن مهمتر از زیبا بودنست.

    البته زن زشت که وجود نداره ولی کسی هم نگفت بگرد دنبال زن زشت.منظور اینکه حواست به اولویت ها باشه.
    .

     

     

    کلیدواژه ها: حوری بهشتی, دین داری, زن زیبا
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت [چهارشنبه 1395-08-19] [ 10:31:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ​ما فرزندان سلمانیم همان حقیقت تکرار شدنی!    

     

     

    ادْرَکَ سَلْمانُ الْعِلْمَ الاَوَّلَ وَ الْعِلْمَ الاخِرَ وهُوَ بَحْرٌ لا یُنْزَحُ وَ هُوَ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ
    سلمان درک کرد علم اوّل و آخر را و او دریائی است که هرچه از او برداشته شود تمام نشود و او از ما اهل بیت است.

     

    رجال الكشي، ج‏1، ص: 52
    امالي(صدوق)، ص: 252
    الإختصاص، ص: 11
    بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏22، ص: 319
    روضة الواعظين(ط - القديمة)، ج‏2، ص: 281

     

     

    امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:

    ای ابوذر سلمان باب اللّه است در زمین

     فرمودند: هرکه انکار او کند کافر است.

     امام باقر سلام الله علیه او را از متوسّمین شمرده اند.

     امام صادق سلام الله علیه او را بهتر از لقمان معرفی نمودند.

    آن جناب (اسم اعظم ) می دانست و از مُحدَّثین (به فتح دال ) بود.

    بهشت مشتاق و عاشق او بود.

    حضرت رسول و امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیهما و آلهما چیزهائی تعلیم او فرمودند از مکنون و مخزون علم اللّه که احدی غیر او قابلیت و قوّه تحمّل آن را نداشته است.

     

    منتهی الآمال

     

    کلیدواژه ها: اسم اعظم, جناب سلمان فارسی
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت  [ 10:28:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      بعضی از اولادا خیلی خوبن    

     

     

    بعضی اولادا اینقدر خوبن
    نمیذارن پدر بره نون بگیره، گوشت بگیره، سبزی بگیره ، خودش میره
    بابا رو مینشونه تو خونه میگه من می کنم همه کارا رو!

     

    بعضی پسرا عجیبن
    اصلا کمک به پدر نیستن مادرش میره نونوایی یه ساعت نونوایی وایمیسه
    این بی غیرت تو خونه نشسته با گردن کلفت
    خب بچه خجالت بکش❗️

    مادرت نره دکون بقالی ماست بگیره خب تو برو بگیر

     بعضی اولادا عجیب کمک پدرن
    و اینا عاقبت به خیر میشن…اما بعضی اولادا صنار نمۍارزن
    پدر باید حمالی کنه، جون بکنه…به اینا بده، بخورن و بخوابن

    صبحم که واسه نمازم پا نمیشن…هر چی میگه پاشو حسن نماز بخون
    هی میگه…هووووووووووووم کی بود؟
    نمازم نمیخونه! این چه اولادیه

     

    خدا بیامرزه حاج مرتضی انصاری قمی واعظ رو منبر میگفت:

    یه کسی از رفقای ما مےگفت پسرمو واسه نماز صبح بیدارش کردم
    گفتم پاشو نماز بخون گفت این دفعه اگه مزاحم من بشی شکایت میکنم ازت
    چرا منو بیدار میکنی…این پسر به چه درد میخوره☹️…از خدا اولاد خوب بخواین
    به خدا بگین اولادی به من بده که در حیات من به من نیکو کنه و وقتی هم مردم برای من طلب آمرزش کنه
    من همیشه پدر مادرمو دعا میکنم سر نماز میگم

     

    رَبِّ الغْفِرْ لیٖ وَ لِوٰالِدَیَّ وَارْحَمْ هُم کما رَبَّیانیٖ صَغیٖرا»

    خدایا من و پدر مادرم رو بیامرز و بهشون رحم کن همونطور که اونا به من رحم کرد.

     

    آیت الله مجتهدی (ره)

     

     

    کلیدواژه ها: احترام به پدر و مادر, احسان به پدر و مادر, غیرت, نماز صبح
    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه  لینک ثابت [سه شنبه 1395-08-18] [ 10:27:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      چگونه همسر خود را صدا کنیم!    

     

     

     

     

    برای ما در علی و فاطمه سلام الله علیهما، الگو و اسوه است

     

    امیرالمومنین وقتی میخواستند حضرت زهرا را صدا کنند ، میفرمودند:

    نفسی لک الفدا

    (جان علی به فدایت)

    حبیبتی زهرا!

    بنت رسول الله!

    زهرا جان

    و

    جوابی که از حضرت زهرا«سلام الله علیها» میشنیدند:

    روحی لک الفدا

    (روحم به فدایت علی)

    ابوتراب

    ابالحسن

    علی جان

     

     

    پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله» فرمودند:

    سه چیز است که محبت شخص را درباره دیگری خالص میکند.
    یکی از آنها این است که طرف مقابل را به اسمی صدا بزند که وی میپسندد.

     

     

    (کافی,ج۲،ص۶۴۳)

     

     

     

    کلیدواژه ها: سبک زندگی اسلامی, محبت, همسر
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت  [ 09:40:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      قضا شدن نماز صبح و اثرات آن    

     

     

    نمازهای پنجگانه:آرامش روح، سلامت جسم و گشایش روزی

     

     

    از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا میشود.

     

    مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام.

    امام صادق(علیه السلام) فرمود :خدا می بخشه.

    آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است.

    امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد.

    آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است.

    امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟

    وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت.

    پس از اتمام سخن امام صادق(علیه السلام) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد ، من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی.

    از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر زمان زندگی می کنند رزق و روزیشان تنگ است؟

    فرمودند : به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.

     

     

    کلیدواژه ها: آمرزش گناهان, امام صادق علیه السلام, نماز صبح
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت  [ 09:37:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      یک شیعه را زنده نمیگذاشتند اگر صلح امام حسن علیه السلام نبود    

     

    در برابر امام معصوم باید ادب را رعایت کنیم.

     

    ابو سعيد عقيصا مى گويد:

    به حضرت امام حسن (علیه السلام) گفتم:

    چرا با معاويه صلح كردى و حال آنكه حق با تو و معاويه گمراه و ستمگر است؟

    فرمود:آيا من پس از پدرم،حجت خدا و امام نيستم؟

    گفتم آرى.

    فرمودند:مگر رسول خدا در حق من و برادرم نفرمود:الحسن و الحسين امامان،قاما او قعدا؟ حسن و حسين امامند چه قيام كنند و چه نكنند؟

    گفتم:آرى.

    فرمودند:

    پس من امام هستم،چه قيام كنم و چه نكنم.

    آنگاه براى او،علت آنكه قيام نفرموده اند را چنین توضيح دادند كه:

    به همان سبب با معاويه صلح كردم كه پيامبر خدا با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مكه در حديبيه صلح كرد،با اين تفاوت كه آنان كافر بودند و معاويه و ياران او در حكم كافرند.

    اى ابو سعيد! اگر من از جانب خداوند امامم،ديگر معنا ندارد كه راى مرا سبك بشمارى،گر چه مصلحت آن بر تو پوشيده باشد.
    مثل من و تو،چون خضر و موسى است.

    خضر كارهايى مى كرد كه موسى مصلحت آنرا نمى دانست و در خشم مى شد اما چون خضر او را آگاه مى ساخت،آرام مى گرفت،من هم خشم شما را بر انگيخته ام به اين جهت كه به مصالح كار من آشنا نيستيد،

    اما همينقدر بدان كه اگر با معاويه صلح نمى كردم،شيعه اى روى زمين بازنمى ماند .

     

     

    علل الشرائع الشیخ صدوق ؛ جلد1 ؛ صفحه211

     

     

    کلیدواژه ها: امام حسین علیه السلام, حضرت خضر, شیعه, صلح امام حسن علیه السلام, صلح حديبيه, معاویه
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت [دوشنبه 1395-08-17] [ 09:59:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ​هرگز نگو من شیعه ام بگو محب اهلبیت علیهم السلام و دشمن دشمنان ایشان هستم    

     

     

    امام حسن مجتبی (علیه السلام) در جواب مردی که عرض کرد ، من از شیعیان شما هستم ، فرمودند :

     

     ای بنده خدا ! اگر مطیع اوامر و نواهی ما باشی ، راست می گویی. ولی اگر چنین نباشی ، پس با ادعای منزلت والایی که تو اهل آن نیستی بر گناهانت می افزایی.

     مگو من از شیعیان شما هستم . بلکه بگو ، من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم.

     در اینصورت تو آدم خوبی هستی و به خوبی گرایش داری.

     

     

    ترجمه میزان الحکمه ج 6 ص 2928

     

    کلیدواژه ها: امام حسن مجتبی علیه السلام, سبک زندگی, شیعیان, محب اهل بیت علیه السلام
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت  [ 09:48:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ​زنا و بی عفتی هم عوض دارد و هرچه عوض دارد گله ندارد.    

    عفاف

     

     

    روزی جوانی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) وارد شد و با پرخاش شدیدی به طرف آن حضرت حمله کرد و گفت محمد! چرا تو گفته ای باید زنا, در اجتماع ما محو شود و کسی حق ندارد به ناموس دیگری نگاه شهوت انگیز نماید ؟

    اصحاب خواستند جزای این بی ادبی و جسارت را به او بدهند اما آن حضرت آنها را امر به صبر و آرامش فرمودند و سپس روی به آن جوان کرده و پرسیدند :

    ای جوان ! آیا تو خواهر و مادر داری ؟
    گفت بله ، فرمود اگر کسی با همین منطق که تو میگویی ، یعنی باید از هر چیز لذت بخشی استفاده کرد ، بخواهد از لذت نزدیکی ( زنا ) با نزدیکان تو بهره مند شود چه خواهی کرد؟

    رنگ جوان در این لحظه تغییر کرد و سوگند خورد : دیگر به سنگر عفتی تجاوز نخواهم کرد و فرد منظمی خواهم بود.

     

     

    ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 493

     

     

    کلیدواژه ها: عفاف, عفت
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت [یکشنبه 1395-08-16] [ 09:11:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ​آیا می دانید مونس تنهایی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کیست؟    

     

     

     

     

    عبدالله بن سلیمان می گوید: در بعضی از کتاب های آسمانی خوانده ام که ذوالقرنین بندۀ صالحی بود که خدای تعالی او را حجتی بر عبادتش قرار داد، اما او پیامبر نبود، خداوند او را در زمین قدرت داد و از هر چیزی بدو سببی داد.

    برای او چشمۀ آب حیات را وصف کردند و گفتند هر که از آن بنوشد، نمی میرد تا آنکه صیحۀ آسمانی را بشنود، و او در جست و جوی آب حیات بیرون رفت تا آن که به جایی رسید که در آن سیصد و شصت چشمه بود و خضر در پیشاپیش یاران او بود و از همۀ مردم نزد او محبوب تر بود و به او یک شور ماهی داد و به هر یک از یاران او نیز یک شور ماهی داد و به آن ها گفت: هر یک شور ماهی خود را در یکی از چشمه ها بشویید و خضر بر سر یکی از آن چشمه ها رفت و چون ماهی خود را در آن چشمه فرو برد، زنده شد و شتابان حرکت کرد و چون خضر چنان دید دانست که به آب حیات دست یافته است، جامه خود را فرو افکند و در آب افتاد و در آن غوطه می خورد و از آن می نوشید.

    پس تمامی آنان به نزد ذوالقرنین بازگشتند و ماهی خود را نیز به همراه داشتند اما خضر باز آمد و ماهی همراه وی نبود، ذوالقرنین از ماجرا پرسید و او داستان را بازگفت، بدو گفت: آیا از آن آب نوشیدی؟ گفت: آری، گفت: تو صاحب آنی و برای آن آفریده شده ای، مژده باد بر تو که در این دنیا می پایی و از دیدگان نهانی تا آن که نفخ صور شود.

    حسن بن علی بن فضال گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: خضر از آب حیات نوشید و او زنده است و تا نفخ صور نخواهد مرد و او نزد ما می آید و سلام می کند و آوازش را می شنویم اما شخصش را نمی بینیم و او هر جا که یاد شود حاضر می شود و هر که او را یاد کند بایستی بر او سلام کند.

    و او همه ساله در موسم حج حاضر می شود و همۀ مناسک را به جا می آورد و در بیابان عرفه وقوف می کند و بر دعای مؤمنین آمین می گوید و خداوند به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهاییش را با وصلت او مرتفع سازد.

     

     

    منابع:

    کمال الدین و تمام النعمة، جلد ۲، باب ۳۸، 1,

     

     

    کلیدواژه ها: امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف, حضرت خضر, ذوالقرنین, نفخ صور, چشمه حیات
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 09:11:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      تعطیلی دروس حوزه در قدیم چگونه بود؟!    

     

     

    از مشکلات و موانع تعلیم و تعلم در جامعه امروزی تعطیلات زیاد است که در بیشتر مواقع ضرورتی برای تعطیل شدن دروس وجود ندارد و روزهای درسی در سال کاهش چشمگیری پیدا کرده و این امر موجب کند شدن علم اندوزی می شود.

     


    وَقُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْمًا / طه114
    و بگو: پروردگارا علم مرا افزون کن

     


    حکایت؛

    مرحوم طیب داستانی نقل می کند: من یازده سال در درس خارج آقا سید محمدباقر درچه‌ای شرکت کردم. در تمامی این مدت فقط یک بار، درس ایشان تعطیل شد و آن هم چاره‌ای نبود، زیرا درس اول را گفته بود که خبر آوردند، برادر شما آقا سید محمدحسین‌ درچه‌ای، فوت کرده است.
    آقا فرمودند: خدا رحمتش کند. خواست درس دوم را شروع کند که گفتند: آقا ایشان وصیت کرده‌اند که شما بر جنازه‌اش نماز بگزارید. به همین دلیل ناچار شدند درس را تعطیل کنند.
    شبیه این را در مورد مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی نقل می کنند؛ تلگرافی از بروجرد برای ایشان آمد که اخوی شما به رحمت خدا رفته است. ایشان دستور داده‌اند پیش از ظهر در مسجد بالای سر، مجلس ختمی برگزار کردند و بعدازظهر همان روز طبق معمول جلسه درس را برگزار کردند، بدون اینکه حتی یک روز درس را تعطیل کنند.

     

     

    1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل

     

     

    کلیدواژه ها: تعلیم و تعلم, حوزه علمیه, طلاب, مباحثه
    موضوعات: روایت, متفرقه  لینک ثابت [شنبه 1395-08-15] [ 03:07:00 ب.ظ ]

    1 نظر »
    « 1 ... 15 16 17 ...18 ...19 20 21 ...22 ...23 24 25 ... 49 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود