عفاف
روزی جوانی به محضر رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) وارد شد و با پرخاش شدیدی به طرف آن حضرت حمله کرد و گفت محمد! چرا تو گفته ای باید زنا, در اجتماع ما محو شود و کسی حق ندارد به ناموس دیگری نگاه شهوت انگیز نماید ؟
اصحاب خواستند جزای این بی ادبی و جسارت را به او بدهند اما آن حضرت آنها را امر به صبر و آرامش فرمودند و سپس روی به آن جوان کرده و پرسیدند :
ای جوان ! آیا تو خواهر و مادر داری ؟
گفت بله ، فرمود اگر کسی با همین منطق که تو میگویی ، یعنی باید از هر چیز لذت بخشی استفاده کرد ، بخواهد از لذت نزدیکی ( زنا ) با نزدیکان تو بهره مند شود چه خواهی کرد؟
رنگ جوان در این لحظه تغییر کرد و سوگند خورد : دیگر به سنگر عفتی تجاوز نخواهم کرد و فرد منظمی خواهم بود.
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 493