یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 253
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 520
  • 1 ماه قبل: 4783
  • کل بازدیدها: 176507

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • نورفشان
  • نویسنده محمدی

  • رتبه

     
       
      پیش چشم همه دست پسر بنت اسد .... بین دست پسر آمنه بالا می رفت    

     

     

    چشم وا کن احد آیینهء عبرت شد و رفت
    دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت

    آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد
    با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد

    داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود
    چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود

    داد و بیداد برادر که برادر تنهاست
    جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست

     یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند
    همه دنبال فلانی و فلانی رفتند

    همه رفتند غمی نیست علی می ماند
    جای سالم به تنش نیست ولی می ماند

    مرد مولاست که تا لحظهء آخر مانده
    دشمن از کشتن او خسته شده ٬در مانده

    در دل جنگ نه هر خار و خسی می ماند
    جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند

    مرد آن است که سر تا قدمش غرق به خون
    آنچنانی که علی از احد آمد بیرون

    می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
    دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

    می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است
    می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است

    چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد
    وان یکاد از نفس فاطمه برتن دارد

    کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
    تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام

    فاطمه فاطمه با رایحهء گل آمد
    ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد

    می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
    دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

    می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
    با جهاز شتران کوه احد برپا شد

    و از آن آینه با آینه بالا می رفت
    دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت

    تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
    پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت

    تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
    پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت

    پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
    بین دست پسر آمنه بالا می رفت

    گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
    ” بارها گفته ام و بار دگر می گویم”

    راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
    کهکشان ها نخی از وصلهء نعلین علی است

    واژه در واژه شنیدند صدارا اما…
    گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما

    سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
    آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد

    می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
    دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

    شهر اینبار کمر بسته به انکار علی
    ریسمان هم گره انداخته در کار علی

    بگذارید نگویم که احد می لرزد
    در و دیوار ازین قصه به خود می لرزد

    می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
    دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام

    می نویسم که “شب تار سحر می گردد”
    یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد

     

    سید حمیدرضا برقعی

     

     

    کلیدواژه ها: بت اسد, سید حمیدرضا برقعی, غدیر, غدیر خم, ولایت
    موضوعات: شعر  لینک ثابت [دوشنبه 1395-06-29] [ 09:11:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      فهرست 20گانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام برای آداب عید غدیر + داستان مهمانی بزرگ امام حسن علیه السلام    

     

     

    به گزارش واحد پژوهشی «بیان معنوی»، در یکی از اعیاد غدیر که اصحاب امام رضا علیه السلام برای عرض تبریک آمده بودند، حضرت آنها را برای افطار نگه داشتند و قبل از آن، غذا، هدایا، لباس، انگشتری و چیزهای بسیار دیگری به خانه‌هایشان فرستاده بودند به طوری که احوال اصحاب و اطرافیانشان حسابی عوض شده بود. آنگاه امام رضا علیه السلام ضمن صحبت از فضایل غدیر، فرمودند:

    “در یکی از سال‌های خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، جمعه و عید غدیر یکی شدند. امیرالمؤمنین علیه السلام پنج ساعت از روز گذشته به منبر رفتند و خطبه‌ای خواندند.” حضرت امیر علیه السلام در این خطبۀ مشهور توصیه‌های مهمی برای روز غدیر با ذکر ثواب بسیار فرمودند.

     

    گزیده‌ای از این خطبۀ خواندنی امیرالمؤمنین علیه السلام را در ادامه می خوانید:

     

    «خدا خیرتان دهد، بعد از این اجتماعتان به خانه‌هایتان برگردید و …

     

    1. برای اهل و عیال خود دست و دل بازی کنید و به برادران و دوستانتان نیکی کنید

    2. در مقابل این نعماتی که به شما داده خدا را شکر کنید.

    3. دور هم جمع شوید تا خدا کارهایتان را سامان دهد

    4. به یکدیگر نیکی کنید تا خداوند دل‌هایتان را به‌هم پیوند دهد.

    5. نعمت‌های الهی را به هم هدیه دهید، خدا ثواب هر عمل در این روز را چندین برابر عمل در اعیاد دیگر قرار داده.

    6. نیکی در این روز اموال را زیاد می‌کند و عمر را می‌افزاید

    7. مهربانی به همدیگر در این روز، رحمت و رأفت خداوند را جلب می‌کند.

    8. تا جایی که در توان دارید از آنچه خدا که به شما داده به برادران و خانواده‌تان رسیدگی و پذیرایی کنید.

    9. در میان یکدیگر خوشرو باشید

    10. در دیدار یکدیگر، اظهار شادمانی‌ کنید

    11. به کسی که به خیر شما امید دارد، افزون بر آن بدهید

    12. به ناتوانان همچون خود و هرقدرکه از دستتان برمی‌آید و برایتان امکان دارد، بخورانید.

    13. خرج کردن یک درهم در این روز، پاداش 100هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی‌ بیشتر دارد.

    14. اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شب‌هایش را احیا بگیرد، به پای ثواب روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمی‌رسد.

    15. هرکس که در این روز پیش از درخواست برادرش به یاریش بشتابد و از سر رغبت به او نیکی کند، پاداش کسی را دارد که این روز را روزه و شبش را احیا گرفته است.

    16. هر کس مؤمنی را افطار دهد انگار به یک میلیون نبی و صدیق و شهید افطار داده

    17. و هرکس برای برادرانش قرض بگیرد(برای حل مشکل آنها واسطه شود) و به آنها کمک نماید، من از سوی خدا ضامنم که اگر زنده بماند، بدهی‌اش را بپردازد و اگر قبضِ روحش کند، خداوند، خود قرض او را به عهده بگیرد.

    18. چون همدیگر را دیدید، دست بدهید و سلام کنید و نعمت امروز را به هم تبریک بگویید

    19. این سخنان را حاضران به غایبان و شاهدان به آیندگان برسانند

    20. توانگر به دیدن فقیر برود و نیرومند به دیدن ناتوان برود.

    این‌چنین امر فرمود به من، رسول خدا صلی الله علیه و آله.»

    آنگاه حضرت علی علیه السلام خطبۀ جمعه را خواندند و به جای نماز جمعه، نماز عید غدیر خواندند(1) و سپس با فرزندان و شیعیانشان به منزل امام حسن علیه السلام که برایشان غذا تدارک دیده بود رفتند، و غنی و فقیر پس از صرف غذا، از آن غذا برای اهل و عیال خویش بردند.

    (1) بر اساس این روایت و برخی روایات دیگر نماز عید غدیر نیز مانند نماز عید فطر و قربان مستحب است. و اگر به جماعت خوانده شود، خطبه‌اش مانند نماز جمعه قبل از نماز است. البته برخی فقهای متأخر فرموده‌اند چون روایاتش قطعی نیست، به قصد رجاء خوانده شود.

     


     منبع: مصباح المتهجد، ج2، 757-758

     

    ترجمه و تنظیم: واحد پژوهشی بیان معنوی(ناشرآثار و اندیشه‌های استاد پناهیان)

     

     

     

    کلیدواژه ها: خلافت, غدیر, غدیر خم, نماز غدیر, ولایت
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 08:51:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      روزه، معادل تمام عمر    

     

    امام‌ صادق‌ علیه السلام :

     

    روزه روز غدير خم، برابر روزه عمر دنياست. اگر انسانى به درازاى عمر دنيا زندگى كند و [همه‏] آن را روزه بدارد، ثواب روزه روز غدير را دارد و [نيز] روزه آن، در هر سال، نزد خداى عز و جل برابر صد حج و صد عمره مبرور و مقبول است و آن، عيد بزرگ خداست.

     

    «صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ صِيَامَ عُمُرِ الدُّنْيَا لَوْ عَاشَ إِنْسَانٌ ثُمَّ صَامَ مَا عَمَرَتِ الدُّنْيَا لَكَانَ لَهُ ثَوَابُ ذَلِكَ وَ صِيَامُهُ يَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ عَامٍ مِائَةَ حَجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ هُوَ عِيدُ اللَّهِ الْأَكْبَر»(تهذیب الاحکام، ج3، ص143)

     

     

    کلیدواژه ها: امیر المؤمنین امام علی علیه السلام, غدیر, غدیر خم
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 08:40:00 ب.ظ ]

    1 نظر »

       
      مَشریه اُمّ ابراهیم علیه السلام ؛ غدیر خم    


     

       

     بسم الله الرحمن الرحیم

     


    امام صادق - علیه السلام -  فرمود:

     

    مردم ، سخن رسول خدا - صلی الله علیه وآله -  در روز مَشربه ی اُمّ ابراهیم درباره علی بن ابی طالب - علیه السلام -  را فراموش کردند ، چنان که سخن وی را در روز غدیر خم ، فراموش کردند .

     

    رسول خدا - صلی الله علیه وآله -  روزی به همراه یارانش در مَشربه ی اُمّ ابراهیم بود که علی - علیه السلام -  از راه رسید و برایش جا باز نکردند . وقتی پیامبر - صلی الله علیه وآله -   دید که برای وی جا باز نکردند ، فرمود :

     

    « ای مردم! اینان خاندان من هستند . در حالی که من نزد شما و زنده هستم ، آنان را تحقیر می کنید! به خدا سوگند ، اگر من از میان شما بروم  ، خداوند از شما پنهان نمی شود . همانا روح و آسایش و بشارت و خوشی، از آن کسی خواهد بود که به علی اقتدا جوید و وی را دوست بدارد و به وی و اوصیای از فرزندانش سلام کند ، و بر من است که آنان را در شفاعت خود درآورم ؛ چون آنان پیروان من هستند . هر کس از من پیروی کند ، از من است ، و این سنّتی است که از زمان ابراهیم - علیه السلام -  درباره من جاری است ؛ چرا که ابراهیم از من است و من از ابراهیم هستم . فضل من فضل اوست و فضل او فضل من است و من از او برترم و تایید آن ، این کلام خداست که فرموده : ذرّیه ای که برخی از برخی دیگرند ؛ و خداوند ، شنوا و داناست ».

     

    آل عمران ، 34 .

     

     

    >>>> امالی ، جلد 1 ، محمد بن علی بن بابویه شیخ صدوق (ره) ، مجلس بیست و سوم، 12

     

    #غدیر_ناب_8

    #غدیر1437

     

     

    کلیدواژه ها: خاندان نبوت, غدیر خم, مَشریه اُم ابراهیم علیه السلام, ولایت
    موضوعات: روایت, متفرقه, امالی(شیخ صدوق)  لینک ثابت [شنبه 1395-06-27] [ 02:51:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود