اباالفضــــل است و عباس…
در منابع بسیاری، کنیه حضرت عباس(علیهالسلام) را ابوالفضل بر شمرده اند (1)
که در بین کنیه های ایشان، ابوالفضل (= ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترین است اما دیگر کنیه های او یا غیر مشهور هستند و یا این که پس از واقعه کربلا حضرت را بدان خوانده اند.
در مورد این کنیه بحث وجود دارد که آیا این کنیه واقعی بوده و ایشان پدر فرزندی به نام فضل بوده اند یا اینکه این کنیه اعتباری و در واقع لقبی بوده است که به شکل کنیه به او نسبت داده اند.
گفته ها و احتمالاتی در این زمینه وجود دارد که بدان می پردازیم:
گفته اند این کنیه برگرفته از برتری و فضلی بوده که از کودکی در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت می شناخته اند آن گونه که در سوگ او نیز سروده اند:
اَبَاالفَضْلِ یَا مَنْ أَسَّسَ الفَضْلَ وَ الإبا أَبِی الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَکُونَ لَهُ أَبا :
«ای ابوالفضل! ای کسی که هر برتری و پاکدامنی را بنا نهادی! آیا برای من برتری و فضلی وجود دارد که تو پدر آن نباشی؟
(آیا کسی می تواند فضلی داشته باشد که در تو نباشد)».(3)
هم چنین در بین اعراب و مسلمانان نیز چنین سنتی بسیار دیده می شده که کنیه افراد را بر اساس ویژگی های آنان می گذاشته اند.
آورده اند روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنید که فردی را ابوالحَکَم می خوانند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) او را نزد خود خواند و فرمود:
«همانا حَکم [داور ]خداست و حُکم از آن اوست تو چرا ابوالحکم خوانده می شوی؟»
او پاسخ داد:«قبیله ام هر گاه بر سر مسأله ای اختلاف پیدا می کنند نزد من می آیند و من بین آنان داوری می کنم و با صادر کردن حکم خویش اختلاف را برطرف می نمایم» پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به او فرمودند:
«چه کار خوبی می کنی»(4)
و این گونه گذاشتن چنین کنیه هایی را بر افراد بدون اشکال دانست.
گذشته از این همه این مطالب، در ردیف فرزندان عباس(علیهالسلام) نام پسری را به اسم فضل آورده اند(5)
اما چون که فضل فرزندی نداشته، احتمال این که نام او از حافظه تاریخ ستُرده شده باشد، وجود دارد.
این مسأله سبب شده که برخی برای توجیه کنیه حضرت عباس(علیهالسلام) بر مطالبی مانند آنچه گذشت تمسک جویند گر چه هیچ یک از آنها با هم منافاتی ندارد و قابل جمع می باشد.
یعنی وقتی در کودکی کسی را ابوالفــضل بخوانند در او زمینه هایی هم ایجاد می شود که نام یکی از فرزندان خویش را فضل بگذارد.
پی نوشت ها:
(1). نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص 332
(2). بطل العلقمی، عبد الواحد بن احمد المظفر، ج 2، ص 9.
(3}همان.
(4). همان، ص 10
(5). العباس(علیهالسلام)، عبدالرزاق المقرم، ص 195
62303 /