یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 430
  • دیروز: 174
  • 7 روز قبل: 1158
  • 1 ماه قبل: 5562
  • کل بازدیدها: 170614

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • ترنم گل
  • طالب حق

  • رتبه

     
       
      امام على عليه السّلام، از خانه تا مسجد ...    

     

     

     

     

    دستور ابو بكر براى حمله و آتش زدن خانه‏

     

    عمر فرستاد و كمك خواست. مردم هم آمدند تا داخل خانه شدند، و امير المؤمنين عليه السّلام هم سراغ شمشيرش رفت.

    قنفذ نزد ابوبكر برگشت در حالى كه مى ‏ترسيد على عليه السّلام با شمشير سراغش بيايد چرا كه شجاعت و شدّت عمل آن حضرت را مى‏

    دانست.

    ابو بكر به قنفذ گفت: «برگرد، اگر از خانه بيرون آمد (دست نگه دار) و گر نه در خانه‏ اش به او هجوم بياور، و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به آتش بكشيد»! قنفذ ملعون آمد و با اصحابش بدون اجازه به خانه هجوم آوردند. على عليه السّلام سراغ شمشيرش رفت، ولى آنان زودتر به طرف شمشير آن حضرت رفتند، و با عدّه زيادشان بر سر او ريختند.

    عدّه ‏اى شمشيرها را بدست گرفتند و بر آن حضرت حمله‏ ور شدند و او را گرفتند و بر گردن او طنابى انداختند «24»!!

     

    مجروح شدن حضرت زهرا عليها السّلام بدست قنفذ

     

    حضرت زهرا عليها السّلام جلو در خانه، بين مردم و امير المؤمنين عليه السّلام مانع شد. قنفذ ملعون با تازيانه به آن حضرت زد، بطورى كه وقتى حضرت از دنيا مى‏ رفت در بازويش از زدن او اثرى مثل دستبند بر جاى مانده بود «25». خداوند قنفذ را و كسى كه او را فرستاد لعنت كند.

     

     بيعت اجبارى امير المؤمنين عليه السّلام‏

     

    على عليه السّلام، از خانه تا مسجد

     

    سپس على عليه السّلام را بردند و به شدت او را مى‏ كشيدند، تا آنكه نزد ابو بكر رسانيدند. و اين در حالى بود كه عمر بالاى سر ابو بكر با شمشير ايستاده بود، و خالد بن وليد و ابو عبيدة بن جراح و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل و مغيرة بن شعبة و اسيد بن حضير و بشير بن سعيد و ساير مردم در اطراف ابو بكر نشسته بودند و اسلحه همراهشان بود «26».

     

    ورود بى‏ اجازه به خانه حضرت زهرا عليها السّلام‏

     

    سليم مى‏ گويد: به سلمان گفتم‏ «27»: آيا بدون اجازه به خانه فاطمه عليها السّلام وارد شدند «28»؟! گفت: آرى بخدا قسم، و اين در حالى بود كه «خمار» «29» نداشت. حضرت زهرا عليها السّلام صدا زد: «وا ابتاه، وا رسول اللَّه، اى پدر، ابو بكر و عمر بعد از تو با بازماندگانت بدرفتارى كردند در حالى كه هنوز چشمان تو در قبرت باز نشده است» «30» و اين سخنان را حضرت با بلندترين صدايش ندا مى‏ نمود.

    سلمان مى‏ گويد: ابوبكر و اطرافيانش را ديدم كه مى‏ گريستند و صدايشان به گريه بلند شده بود. در ميان آنان كسى نبود مگر آنكه گريه مى ‏كرد جز عمر و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه، و عمر مى‏ گفت: ما را با زنان و رأى آنان كارى نيست!!

     

     

    ______________________________
    (24) در كتاب احتجاج چنين است: بر گردن او طناب سياهى انداختند!! و در «د» دستور حمله به خانه از قول عمر پس از به آتش كشيدن درب خانه ذكر شده است كه به قنفذ گفت: بر او حمله كن و او را بيرون بياور.

    (25) «د»: حضرت زهرا عليها السّلام آمد تا بين مردم و امير المؤمنين عليه السّلام مانع شود. قنفذ با تازيانه‏ اش به او زد و بين در مورد فشار قرار گرفت و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول اللَّه». و جنين كشته شده را سقط كرد، و تازيانه قنفذ در بازوى او مثل دستبند اثر كرد. در كتاب احتجاج عبارت چنين است: با تازيانه بر بازويش زد و اثر آن- بخاطر زدن قنفذ- در بازوى آن حضرت مثل دستبند باقى ماند. ابو بكر سراغ قنفذ فرستاد كه «فاطمه را بزن»! قنفذ او را به طرف چهارچوب درب خانه كشانيد و سپس درب را فشار داد و استخوانى از پهلويش شكست و جنينى سقط كرد. در نتيجه دائما در بستر بود تا در اثر همان شهيد شد.

    (26) «د»: و شمشيرها را كشيده بودند.

    (27) اين قطعه از حديث سليم را علّامه سيد محمد بن مهدى قزوينى در اشعار عربى خود آورده كه در مجالس عزادارى بسيار خوانده مى‏شود:

    يا عجبا يستأذن الامين* عليهم و يهجم الخؤون قال سليم: قلت: يا سلمان* هل هجموا و لم يك استيذان فقال: اى و عزّة الجبّار* و ما على الزّهراء من خمار لكنّها لاذت وراء الباب* رعاية للسّتر و الحجاب فمذ رأوها عصروها عصرة* كادت بنفسى أن تموت حسرة تصيح يا فضّة سنّدينى* فقد و ربّى قتلوا جنينى فاسقطت بنت الهدى وا حزنا* جنينها ذاك المسمّى محسنا و لم يرعها كلّما قد فعلوا* لكنّها قد خرجت تولول فانبعثت تصيح بين النّاس* خلّوه او لاكشفنّ راسى به كتاب «وفاة الصديقة الطاهرة» تأليف سيد عبد الرزّاق مقرّم: ص 49، و كتاب «رياض المدح و الثناء» تأليف شيخ حسين بن على بلادى: ص 3 مراجعه شود.

    (28) «د»: آيا در خانه حضرت زهرا عليها السّلام را آتش زدند و بدون اجازه به خانه او وارد شدند؟!

    (29) «خمار» به معناى پوشش همه سر، و يا پوشش صورت است.

    (30) ظاهرا منظور نوعى كنايه است و معنى اين است كه وقتى انسان در قبر گذاشته مى‏ شود دوباره زنده مى‏ شود، ولى ابو بكر و عمر آنقدر در جنايت خويش عجله داشتند كه اين اندازه هم مهلت ندادند.

     

    ________________________________________

    أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم ؛ ؛ ص227 تا230
    هلالى، سليم بن قيس - انصارى زنجانى خوئينى، اسماعيل، أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم بن قيس هلالي، 1جلد، نشر الهادي - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1416 ق.

     

     

    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, سبک زندگی  لینک ثابت [چهارشنبه 1395-11-27] [ 07:46:00 ب.ظ ]

    1 نظر »

       
      دفاع امير المؤمنين عليه السّلام از حضرت زهرا عليها السّلام‏    

     

     

    آتش زدن در خانه و مجروح شدن حضرت زهرا عليها السّلام بدست عمر

     

    عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد «22»! حضرت زهرا عليها السّلام در مقابل او در آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول اللَّه»! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و به پهلوى حضرت زد. آن حضرت ناله كرد: «يا ابتاه»! عمر تازيانه را بلند كرد و به بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد: «يا رسول اللَّه، ابو بكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتارى كردند»!

     

     

    دفاع امير المؤمنين عليه السّلام از حضرت زهرا عليها السّلام‏

     

    على عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد. ولى سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و وصيتى را كه به او كرده بود بياد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاك‏ «23»، قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر نبود مقدّرى كه از طرف خداوند گذشته و عهدى كه پيامبر با من نموده است مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى».

     

     

    ________________________________________
    هلالى، سليم بن قيس - انصارى زنجانى خوئينى، اسماعيل، أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم بن قيس هلالي، 1جلد، نشر الهادي - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1416 ق.

    أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 227

     

     

    (22) عمر آتش را كنار درب خانه قرار داد در حالى كه مى‏ ترسيد على عليه السّلام با شمشيرش خارج شود چرا كه شجاعت و شدت او را مى‏ شناخت، تا آنكه درب خانه آتش گرفت.

    (23) «صهاك، نام مادر عمر است

     

     

     

    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, سبک زندگی  لینک ثابت  [ 05:35:00 ب.ظ ]

    1 نظر »

       
      جهان و تخم مرغ    

     

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

     

     

    أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏1 ؛ ص102

    عبد اللَّه ديصانى از هشام پرسيد: تو پروردگارى دارى، گفت: آرى گفت: او قادر است؟ گفت: آرى قادر و هم قاهر است گفت: ميتواند تمام جهان‏ را در تخم مرغى بگنجاند كه نه تخم‏ مرغ‏ بزرگ شود و نه جهان كوچك: هشام گفت: مهلتم بده، ديصانى گفت: يك سال بتو مهلت دادم و بيرون رفت. هشام سوار شد و خدمت امام صادق (ع) رسيد و اجازه خواست و حضرت باو اجازه داد، هشام عرض كرد: يا بن رسول اللَّه عبد اللَّه ديصانى از من سؤالى كرده كه در آن تكيه گاهى جز خدا و شما نباشد. امام فرمود: چه سؤالى كرده:

    عرض كرد: چنين و چنان گفت. حضرت فرمود: اى هشام چند حس دارى! گفت: پنج حس. فرمود

     

    أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص: 103

     

    كدام يك كوچكتر است! گفت باصره (يعنى چشم). فرمود: اندازه بيننده چه قدر است، گفت:

    اندازه يك عدس يا كوچكتر از آن پس فرمود: اى هشام به پيش رو و بالاى سرت بنگر و بمن بگو چه مى‏ بينى، گفت: آسمان و زمين و خانه‏ها و كاخها و بيابانها و كوهها و نهرها مى‏بينم. امام (ع) فرمود آنكه توانست آنچه را تو مى‏بينى در يك عدس يا كوچكتر از عدس درآرد مى‏تواند جهان را در تخم مرغ درآورد بى‏آنكه جهان كوچك و تخم مرغ بزرگ شود، آنگاه هشام بجانب حضرت خم شد و دست و سر و پايش بوسيد و عرض كرد: مرا بس است اى پسر پيغمبر و بمنزلش بازگشت. ديصانى فردا نزد او آمد و گفت اى هشام من آمدم كه بتو سلام دهم نه آنكه از تو جواب خواهم، هشام گفت اگر براى طلب جواب هم آمده‏ ئى اينست جوابت (جواب حضرت را باو گفت) ديصانى از نزد او خارج شد و در خانه امام صادق (ع) آمد و اجازه خواست، حضرت باو اجازه داد، چون نشست گفت. اى جعفر بن محمد مرا بمعبودم راهنمائى فرما، امام صادق باو فرمود: نامت چيست؟ ديصانى بيرون رفت و اسمش را نگفت رفقايش باو گفتند چرا نامت را بحضرت نگفتى؟ جواب داد: اگر مى‏گفتم نامم عبد اللَّه (بنده خدا) است مى‏ گفت: آنكه تو بنده‏اش هستى كيست؟ آنها گفتند باز گرد و بگو ترا بمعبودت دلالت كند و اسمت را نپرسد. او بازگشت و گفت: مرا بمعبودم راهنمائى كن و نامم مپرس حضرت باو فرمود: بنشين، در آنجا يكى از كودكان امام (ع) تخم مرغى در دست داشت و با آن بازى مى‏ كرد: حضرت باو فرمود: اين تخم مرغ را بمن ده‏

     

    أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص: 104

    آن را بوى داد امام (ع) فرمود: اى ديصانى اين تخم سنگريست پوشيده كه پوست كلفتى دارد و زير پوست كلفت پوست نازكى است و زير پوست نازك طلائى است روان و نقره‏ ايست آب شده كه نه طلاى روان به نقره آب شده آميزد و نه نقره آب شده با طلاى روان درهم شود و بهمين حال باقى است، نه مصلحى از آن خارج شده تا بگويد من آن را اصلاح كردم و نه مفسدى درونش رفته تا بگويد من آن را فاسد كردم و معلوم نيست براى توليد نر آفريده شده يا ماده، ناگاه مي شكافد و مانند طاوس رنگارنگ بيرون مي دهد آيا تو براى اين مدبرى در مي يابى، ديصانى مدتى سر بزير افكند و سپس گفت: گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه بى‏ شريك نيست و اينكه محمد بنده و فرستاده اوست و تو امام و حجت خدائى بر مردم و من از حالت پيشين توبه‏  گزارم.

     

    ________________________________________
    كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.

     

     

    موضوعات: روایت, سخن بزرگان  لینک ثابت [یکشنبه 1395-11-24] [ 10:41:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      فاطمه سلام الله عليها سَرور زنان عالم است    

     



            بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم

     

    آن چيزي را كه بعد از مراحل محبّت و مجذوبيّت نسبت به اين بزرگوار بايد متوجه باشيم ، اين است كه هر چه به اين منبع نور و معدن فضيلت محبّت بورزيم ، زياد نيست و كم است . بايد ببينيم حالا وظيفه مان در قبال اين ارتباط عاطفي و قلبي چيست؟

    و إلّا اگر اين را ملاحظه و دنبال نكنيم ، ممكن است خداي نكرده ، اين محبّت ، آن نتيجه اي را كه انتظار داريم به ما ندهد ، چون فاطمه زهرا سلام الله عليها يك موجود معمولي نيست . و او يكي از برترين ها در همه تاريخ بشر است .

    امام صادق عليه السلام فرمود : « يا سَيّدة نِساء العالَمين » ، بعد راوي پرسيد : « هي سيّدة نساء عالمها » : آيا مادرِ شما ، سَرور زنان زمان خودش بود ؟

    فرمود : « ذاك مريم » او مريم بود ، كه سَرور زنان زمان خودش بود ، « هِيَ سَيَدةُ نِساءِ الَاوَّلين وَ الاخِرَين فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ (۱) » او سرور زنان اولين و آخرين است و منحصر به زمان خودش نيست . يعني اگر شما در همه ي خلقت عالم ، بين همه ي اين ميلياردها انسان كه در طول زمان آفريده شده اند ، يك تعداد انگشت شمار- برترين ها را- بخواهيد پيدا كنيد ، يكي همين مطهره ي منوّره است كه اسم او و ياد او ، ارزاني ما شده است و خداي متعال تفضل كرده است كه بخشي از عمرمان را به ياد او بگذرانيم و از او بگوييم و از او بشنويم . خيلي از مردم دنيا ازاو غافلند . اين هم لطف خداست بر ما ؛ يعني مقام آن بزرگوار به گونه اي است كه علماي بزرگ مسلمين و صاحبان فكر و نظر بحث مي كردند كه آيا زهراي اطهر سلام الله عليها بالاتر است ، يا علي بن ابي طالب عليه السلام ؟

    اين كم مقامي است كه بزرگان اسلام بنشيند، يكي بگويد زهرا سلام الله بالاتر است و يكي بگويد علي عليه السلام بالاتر است؟اين خيلي مقام است ! اين محبّت و علقه اي كه وجود دارد ، وظيفه اي را بر دوش ما مي گذارد ! وظيفه اين است كه ما بايد به روش آن بزرگوار عمل كنيم؛ هم در عمل شخصي و هم در عمل اجتماعي و عمومي .

    اين همان راه حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است؛ خودسازي و جهان سازي .

    خودسازي به معناي پرداختن به عُمران و آباداني جاني كه جسم ما محترم به اوست .

    فاطمه زهرا سلام عليها « كانَتَ تَقُمُ في مِحرابِ عِبادَتِها حَتّي تَوَرَّمَت قَدَماها (۲) » . اين دختر جوان ، اين بانويي كه به هنگام شهادت هجده سال داشت ، آن قدر عبادت كرد و به نماز ايستاد كه ساق هاي پاي مبارك او ورم كرد ! اين خانم با اين منزلت ، با اين مقام ، كار منزل را هم خودش مي كرد؛ پذيرايي از شوهر و فرزندان هم بر عهده­­­ ي خود او بود . رواياتي كه درباره­­­­­ ي « دستاسِ » فاطمه ­ي زهرا سلام الله عليها است، فراوان و متعدّد است .

    اين بزرگوار يك خانه دار بود ، شوهردار بود ، يك مادر تربيت كننده­ ي فرزندان بود . اين مخدّره­ ي بزرگوار ، در ميدان هاي سختي كه داشتند مايه­ ي دلگرمي شوهر و پدرش بود . اين بزرگوار در سال پنجم بعثت متولّد شده است . يعني در اوج و شدّت دعوت پيغمبر؛ عين شدّت و سختي و فشار . اين كه شنيده ايد در ولادت آن بزرگوار ، زن نيامدند ، خيلي معني دارد؛ يعني پيغمبر در حال مبارزه بود ، آن چنان مبارزه اي كه مردم مكّه او را بايكوت كرده بودند، به كل، رابطه هاشان را بريده بودند، براي اينكه او را زير فشار قرار دهند .

    و آن زن فداكار – خديجه ­ي كبري سلام الله عليها – استقامت كرد و به پيغمبر دلگرمي داد و بعد هم اين دختر رسيد . اين دختر تا بزرگ شد و به پنج ، شش سالگي رسيد، ماجراي شعب ابي طالب پيش آمد . در آن گرسنگي ها ، سختي ها ، فشارها ، غربت ها؛

    در آن روزهاي داغ از آفتاب و شب هاي سرد از هواي آن منطقه كه بچّه ها با شكم هاي گرسنه و لب هاي تشنه ، جلوِ چشمشان پرپر مي زدند و سه سال بود كه پيغمبر ، در بيابان هاي اطراف مكّه اين طور زندگي مي كرد .

     

     

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     


    ۱) بحار الانوار ، ج 43، ص 26

    ۲) بحارالانوار ، ج 43، ص 76

     


    …………….

    شخصيت و حقوق زنان در رهنمودهاي رهبر معظم انقلاي اسلامي

     

     

    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, سبک زندگی  لینک ثابت [جمعه 1395-11-22] [ 10:43:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      راه رسیدن به آرزوها (الوسائل الی المسائل)    


     

     


    بسم الله الرحمن الرحیم

     


    استخاره یعنی طلب خیر و درخواست خوبی ها و نیز دعای زیر دعاییست که امام جواد علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان نقل فرموده اند که ایشان از رسول خدا صلی الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل سلام الله علیه و ایشان از خداوند تبارک و تعالی  نقل نموده  و ضمن این که بیان کردند که سهم ما در آخرت است نه از دنیا ، این دعا  را مهریه همسر خود قرار دادند. و فرمودند خواندن این دعا راه رسیدن به خواسته هاست  مرحوم شیخ عباس قمی این دعا را به نحو اشاره در منتهی الامال ذکر فرموده است.

     

    ( بحارالأنوار ج : 88 ص : 281 )

     

    32-  الْبَلَدُ الْأَمِينُ، رُوِيَ عَنِ الرِّضَا ع وَ هُوَ مِنْ أَدْعِيَةِ الْوَسَائِلِ إِلَى‏الْمَسَائِلِ:

     اللَّهُمَّ إِنَّ خِيَرَتَكَ فِيمَا أَسْتَخِيرُكَ فِيهِ تُنِيلُ الرَّغَائِبَ وَ تُجْزِلُ الْمَوَاهِبَ وَ تُغْنِمُ الْمَطَالِبَ وَ تُطَيِّبُ الْمَكَاسِبَ وَ تَهْدِي إِلَى أَجْمَلِ الْمَذَاهِبِ وَ تَسُوقُ إِلَى أَحْمَدِ الْعَوَاقِبِ وَ تَقِي مَخُوفَ النَّوَائِبِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَخِيرُكَ فِيمَا عَزَمَ رَأْيِي عَلَيْهِ وَ قَادَنِي عَقْلِي إِلَيْهِ فَسَهِّلِ اللَّهُمَّ مِنْهُ مَا تَوَعَّرَ وَ يَسِّرْ مِنْهُ مَا تَعَسَّرَ وَ اكْفِنِي فِيهِ الْمُهِمَّ وَ ادْفَعْ عَنِّي كُلَّ مُلِمٍّ وَ اجْعَلْ رَبِّ عَوَاقِبَهُ غُنْماً وَ خَوْفَهُ سِلْماً وَ بُعْدَهُ قُرْباً وَ جَدْبَهُ خِصْباً وَ أَرْسِلِ اللَّهُمَّ إِجَابَتِي وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِي وَ اقْضِ حَاجَتِي وَ اقْطَعْ عَوَائِقَهَا وَ امْنَعْ بَوَائِقَهَا وَ أَعْطِنِي اللَّهُمَّ لِوَاءَ الظَّفَرِ فِيمَا اسْتَخَرْتُكَ وَ وُفُورَ الْغُنْمِ فِيمَا دَعَوْتُكَ وَ عَوَائِدَ الْإِفْضَالِ فِيمَا رَجَوْتُكَ وَ اقْرِنْهُ اللَّهُمَّ بِالنَّجَاحِ وَ حِطَّةً بِالصَّلَاحِ وَ أَرِنِي أَسْبَابَ الْخِيَرَةِ وَاضِحَةً وَ أَعْلَامَ غُنْمِهَا لَائِحَةً وَ اشْدُدْ خُنَاقَ تَعَسُّرِهَا وَ انْعَشْ صَرِيعَ تَيَسُّرِهَا وَ بَيِّنِ اللَّهُمَّ مُلْتَبَسَهَا وَ أَطْلِقْ مُحْتَبَسَهَا وَ مَكِّنْ أُسَّهَا حَتَّى تَكُونَ خِيَرَةً مُقْبِلَةً بِالْغُنْمِ مُزِيلَةً لِلْغُرْمِ عَاجِلَةَ النَّفْعِ بَاقِيَةَ الصُّنْعِ إِنَّكَ وَلِيُّ الْمَزِيدِ مُبْتَدِئٌ بِالْجُودِ


     

    خداوندا بدرستى كه راهنمائى تو به خير در آن چيزى كه طلب خيرش نمودم  مرا به عطيّه‏ هاى پر نفع میرساند و به من بخششهائى بزرگ را مى‏ دهد و به من حاجتهاى سودمند را مى‏ رساند و كسبهاى مرا نيكو مى‏ گرداند و مرا به سوى نيكوترين راهها راهنمائى مى‏ كند و مرا به سوى بهترين عاقبتها مى‏ كشاند و مرا از ترسناک ترین بلاها و مصيبتها نگاه مى‏ دارد .

     خداوندا بدرستى كه از تو در آنچه  راى من بر آن استوار شده و در آنچه عقل من بسوى آن چيز رهنما شده طلب خير و خوبى مى ‏كنم ،  پس هموار گردان خداوندا در اين عزم آنچه را كه ناهموار است و آسان كن آنچه را كه مشكل و دشوار است و در اين قصد آنچه را كه اهتمام به آن دارم بر عهده گیر.

     و از من هر بدى و پشيمانى را دفع کن  و اى پروردگار من عواقب آن را به نفع و فايده من  و ترسش را  سلامتى من  و دوریش را نزديكی و قحطی آن را فراوانى و ارزانى قرار ده  .

    و خداوندا اجابت دعا مرا بفرست  و برآور خواسته مرا و قضا كن حاجت مرا و برطرف كن از من موانع آن را و منع كن از من حادثه‏ ها و مصيبتهاى آن را و خداوندا پرچم پیروزی و ظفر را در آنچه از خوبی ها از تو  طلب نموده‏ ام و  فزونی نفع و فايده را در آنچه  تو را خوانده‏ ام و كرامت هاى احسان و فضل خود را در آنچه تو را اميد دارم ، قرین من گردان.

     و خداوندا آنرا به رستگارى مقارن ساز  و آن را به نيكى  و صلاح مخصوص گردان .

    و  اسباب خير و خوبى را در آن به صورتی واضح و نشانه‏ هاى فايده آن را کاملا هويدا نشانم ده و سخت و محكم گردان ريسمان خفه كردن  دشوارى آن را و بالا بر آواز آسان شدنش را و  و ظاهر گردان خداوندا مشتبه و پنهان آن را و رها كن حبس‏ شده آن را و قائم و محكم گردان اصل بناى آن را تا آن خير و خوبى ، خيرى  باشد كه روى آورنده  به نفع و فايده‏ باشد و برطرف‏ كننده زيان باشد  و شتاب‏ كننده  به نفع و باقى گذارنده احسان  .

      بدرستى كه تو ولی فزونی ها و آغازگر بخشش هایی . 

     

     

     

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     


    مهج الدعوات-ترجمه طبسى         405    مناجات جهت استخاره در كارها …..  ص : 405

     

     

     

    موضوعات: روایت, سبک زندگی  لینک ثابت  [ 10:07:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ​انجام اعمال مستحبی به نیابت از حضرت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف    

     


    1. صدقه دادن برای سلامتی حضرت «سید عجل علی بن طاووس به فرزندش چنین سفارش کرده، پس در پیروزی و وفاداری و تعلق خاطر و دلبستگی نسبت به آن حضرت به گونه ای باش که خداوند و رسول او صلی اله علیه و آله و پدران آن حضرت و خود او از تو می خواهند و هنگامی که نماز حاجت بجای می آوری حوایج آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدم بدار و صدقه دادن از سوی آن جناب را پیش از صدقه دادن از سوی خودت و عزیزانت قرار ده و دعا برای آن حضرت را مقدم بدار که سبب می شود به سوی تو توجه کند و به تو احسان نماید » .

    ( کشف المحجه، علی بن طاووس : 151-152 )

     


    2. حج نیابتی «مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب خود؛ منتهی الامال به وظایف بندگان در زمان غیبت پرداخته و از جمله آن وظایف حج به نیابت آن حضرت اشاره کرده و نوشته است این عمل در میان شیعیان مرسوم بوده است.»

    (منتهی الامال: شیخ عباس قمی: 563)

     

     

     

    کلیدواژه ها: امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف, مستحبات, نیابت
    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, سبک زندگی  لینک ثابت [شنبه 1395-09-06] [ 02:57:00 ب.ظ ]

    1 نظر »

       
      ​زندگی جاریست و امیرالمؤمنین علی علیه السلام شاهد آن!    

     

     

     

     سه برادر ، مردی را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند و گفتند اين مرد پدرمان را کشته است.

    امام علی (علیه السلام) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟

    آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و … هستم. يکی از شترهايم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اينها کرد پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مُرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم و او مُرد.

    امام علی (علیه السلام) فرمودند: حد را بر تو اجرا مي کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهيد.
    پدرم مُرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته پس اگر مرا بکشيد آن گنج تباه مي شود، و برادرم هم بعد از من تباه مي شود.

    اميرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را مي کند؟

    آن مرد به ابوذر نگاه کرد و گفت اين شخص.

    اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند: ای ابوذر آيا ضمانت اين مرد را مي کنی؟

    ابوذر عرض کرد: بله اميرالمومنين

    فرمود: تو او را نمي شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا مي کنم!

    ابوذر عرض کرد: من ضمانتش را مي نمایم يا اميرالمومنين.

    آن مرد رفت . و روز اول و دوم و سوم سپری شد…و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود…سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حاليکه خيلی خسته بود، به نزد اميرالمومنين (علیه السلام) آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (علیه السلام) فرمودند: چه چيزی باعث شد تا برگردی درحاليکه مي توانستی فرار کنی؟

    آن مرد گفت: ترسيدم که “وفای به عهد” از بين مردم برود.

    اميرالمومنين(علیه السلام) از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟

    ابوذر گفت: ترسيدم که “خیر رسانی و خوبی” از بین مردم برود.

    پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتيم… اميرالمومنين (علیه السلام) فرمود: چرا؟

    گفتند: مي ترسيم که *"بخشش و گذشت"*از بين مردم برود.

    و اما من اين پيام را برای شما فرستادم تا “دعوت به خير” از ميان مردم نرود.

     

    حالا نوبت شماست که بعد از خواندن این داستان آن را برای دیگران نقل کنید تا *"نشر و پخش فضایل مولا"* از میان ما نرود

     

    کلیدواژه ها: سبک زندگی, ضمانت, فضایل امیرالمومنین علی علیه السلام, قصاص, وفای به عهد
    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, سبک زندگی  لینک ثابت [جمعه 1395-09-05] [ 07:39:00 ب.ظ ]

    1 نظر »

       
      ​ ده گفتار نورانی از کریم آل محمد صلی الله علیه وآله    

     

     

     

    1. بخشندگی چگونه تباه می شود؟
    هر كس احسان هاى خود را برشمرد، بخشندگى خود را تباه كرده است.

     

    2.  سعی کن چنین شخصی تو را نشناسد
    امام حسن عليه السلام: هر گاه شنيدى شخصى آبروى مردم را مى ريزد، بكوش تا تو را نشناسد.

     

    3.  دخترت را به ازدواج چنین شخصی درآور
    مردی خدمت امام حسن علیه السلام آمد تا دربارۀ ازدواج دخترش با ایشان مشورت کند؛ حضرت فرمود: دخترت را به ازدواج مردى با تقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نمى كند.

     

    4.  در چه صورت بین امّت، اختلاف و زد و خورد پيش نمى آمد.
    امام حسن علیه السلام: اگر مردم سخن خدا و پيامبرش را مى شنيدند، آسمان بارانش را و زمين بركتش را به آنان مى بخشيد و هرگز در اين امّت، اختلاف و زدوخورد پيش نمى آمد و همه از نعمت سرسبز دنيا تا روز قيامت، برخوردار مى شدند.

     

    5.  چرا از وضعیت خود راضی نیستیم!
    كسی که بر نيكْ گزينىِ خداوند پشت گرم باشد، آرزو نمى كند در وضعى جز آن كه خدا برايش اختيار فرموده، قرار گيرد.

     

    6.  کیفیت عبادت حضرت زهرا (س) از زبان امام حسن (ع)
    شب هاى جمعه مادرم فاطمه عليها السّلام را مى ‏ديدم كه تا طلوع صبح، در محرابش، مشغول ركوع و سجود و عبادت پروردگار است.

     

    7.  رسوایی در جمع معلول چیست؟
    عادت ها مقهور كننده اند. پس كسی که در نهان و خلوت هاى خود به چيزى عادت كند، آن چيز او را در آشكار و ميان جمع رسوا سازد.

     

    8.  ضمانتی که امام حسن (ع) برای چنین دعاکننده ای کرد
    ‏امام صادق علیه السلام فرمود: امام حسن علیه السلام عبدالله بن جعفر را ملاقات کرد و فرمود: یاعبدالله! … من براى كسى كه جز خشنودى [از خدا ] در دلش خطور نكند، ضمانت مى كنم كه دعا كند و دعايش مستجاب شود.

     

    9. مردی که از دوستی با امام حسن (ع) انصراف داد!
    مردى از امام حسن عليه السلام خواست كه دوست و همنشين وى باشد، امام عليه السلام سه شرط را برايش مطرح نمود. فرمود:
    ▫️ برحذر باش از این كه از من ستايش و تعريف كنى؛ زيرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم.
    ▫️ مرا دروغگو ندانى؛ زيرا دروغگو رأى و عقيده درستى ندارد.
    ▫️ مبادا در برابر من از كسى غيبت كنى.
    چون آن مرد شرايط دوستى با آن حضرت را دشوار ديد گفت؛ به من إذن انصراف می دهید؟ حضرت فرمود: بله اگر خواسته باشی.

     

    10. بیناترین چشم، شنواترین گوش و سالم ترین دل کدام اند؟
    همانا بیناترین دیده ها آن است که در طریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوش ها آن است که پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالم ترين دلها، دلى است كه از شبهات پاك باشد

     

    کلیدواژه ها: ازدواج, بخشش, تقوا, شب جمعه, قیامت
    موضوعات: روایت, سبک زندگی  لینک ثابت [سه شنبه 1395-08-25] [ 08:04:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      فرشتگان آسمان به او مباهات می‌کنند    

     

     

    امام جعفر صادق علیه‌السلام

     

    هل تدری ما فضل من أتاه و ما له عندنا من جزیل الخیر فقلت لا فقال أمّا الفضل فیباهیه ملائکة السماء و أمّا ما له عندنا فالترحّم علیه کلّ صباح و مساء

     

    امام صادق‌ علیه‌السلام به شخصی فرمودند:

    آیا فضل و برتری کسی که به زیارت امام حسین‌ علیه‌السلام می‌رود را می‌دانی؟ و آیا از خیر عظیم و جزیلی که برای او نزد ما هست آگاهی داری؟ عرض کرد خیر. امام فرمودند: در فضل او این‌که تمام فرشتگان آسمان به او مباهات می‌کنند و خیر عظیمی که برای او نزد ما هست این‌که هر صبح و شام برای او طلب رحمت می‌کنیم.

     

     

    کامل‌الزیارات/325

     

    کلیدواژه ها: امام حسین علیه السلام, زیارت, کربلا
    موضوعات: روایت, متفرقه, سبک زندگی  لینک ثابت [دوشنبه 1395-08-24] [ 03:49:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      زائران امام حسین علیه السلام زیر پرچم رسول خدا صلی الله و علیه و آله    

     

     

    فضائل اربعین از نگاه معصومین(۱)

     

    امر به زیارت

    عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع).

    امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
    شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید. (1)

     

     زیر پرچم رسول خدا (ص)

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ زُوَّارُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ …. الْحَقُوا بِلِوَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَيَنْطَلِقُونَ إِلَى لِوَاءِ رَسُولِ اللَّهِ فَيَكُونُونَ فِي ظِلِّهِ- وَ اللِّوَاءُ فِي يَدِ عَلِيٍّ (ع). (2)

    امام صادق علیه السلام فرمود:
    وقتی روز قیامت می شود، منادی ندا می دهد؛ زائران حسین بن علی (ع) کجایند؟ ….
    منادی به آن ها می گوید:
    به پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله ملحق شوید.
    آنان زیر سایۀ آن پرچم خواهند بود که در دست امیرالمؤمنین علیه السلام است.

     

     زیارت ماهیانه امام حسین (ع)

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: …. يَا عَلِيُّ (عَلِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ الصَّائِغِ) إِنْ قَدَرْتَ أَنْ تَزُورَهُ فِي كُلِّ شَهْرٍ فَافْعَلْ. (3)

    امام صادق علیه السلام به علی بن میمون صائغ فرمود:
    یا علی! اگر توانستی ماهی یکبار به زیارت امام حسین علیه‌السلام بروی، انجام بده.

     

     هزار حسنه برای هر قدم

    عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع مِنْ شِيعَتِنَا …. يُكْتَبَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ خَطَاهَا …. أَلْفُ حَسَنَةٍ وَ مُحِيَ عَنْهُ أَلْفُ سَيِّئَةٍ- وَ تُرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ. (4)

    امام صادق علیه السلام فرمود:
    کسی از شیعیان ما که امام حسین علیه السلام را زیارت کند….
    به هر قدمی که برمی دارد…..
    هزار حسنه برایش نوشته می شود و هزار گناه از او پاک می گردد و هزار درجه برایش بالا برده می شود.

     

     


    (1)- من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 582.
    (2)- كامل الزيارات، النص، ص: 141.
    (3)- كامل الزيارات، النص، ص: 295.
    (4)- كامل الزيارات، النص، ص: 134.

     

     

     

    کلیدواژه ها: اربعین, ثواب زیارت قبر حسین بن علی علیه السلام, زیارت, شیعه
    موضوعات: روایت, سخن بزرگان, متفرقه, سبک زندگی  لینک ثابت [یکشنبه 1395-08-23] [ 11:11:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
    « 1 ... 3 4 5 ...6 ...7 8 9 ...10 ...11 12 13 ... 24 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود