یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 10
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 971
  • 1 ماه قبل: 5375
  • کل بازدیدها: 170353

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • رهگذر

  • رتبه

     
       
      محبت صاحب الزمان (عج)    

     

     

     

     

     

    کلیدواژه ها: الکافی, امام زمان, جلب عشق و محبت, مذهبی
    موضوعات: روایت  لینک ثابت [شنبه 1395-05-30] [ 07:36:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      شدیدترین عذاب    

     

     

     

     

    کلیدواژه ها: زبان و بدگویی, شیخ مفید, مذهبی
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 07:34:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.    

     

     

     

    سخن و وصیتنامه شهید حسین خرازی

     

    خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:

    - ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم كلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
    - اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انكار خداست.
    - اگر برای خدا جنگ می‌كنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش كنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر كار برای خداست گفتنش برای چه؟
    - در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
    - هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
    - سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.
    - همه ما مكلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
    - مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
    - مسأله من تنها جنگ است و در همانجا هم مسأله من حل می‌شود.
    - همواره سعی‌مان این باشد كه خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یك الگو در نظر داشته باشیم كه شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند كه در این راه شهید شدند.
    - من علاقمندم كه با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.

     

    وصیتنامه اول:
    … از مردم می‌خواهم كه پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم كه آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا می‌خواهم كه ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی كه با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم كه در مقابل آن افرادی كه نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الان در كشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی كنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.

     

    وصیت نامه دوم :
    استغفرالله، خدایا امان از تاریكی و تنگی و فشار قبر و سوال نكیر و منكر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دلشكسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توكل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده كل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام كافر را از سر مسلمین بكن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهكاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول كن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم … می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممكن است زیاده‌روی كرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم كنید و آمرزش بخواهید.

     

     

    کلیدواژه ها: الگوگیری از شهدا, امام حسین علیه السلام, شهید, شهید حسین خرازی, فرمانده
    موضوعات: شهید  لینک ثابت  [ 07:30:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      اوصاف بندگان خاص خدا    

     

     


    بندگان خاص خدا چنین کسانی اند : 


    1. با تواضع در زمین حرکت می کنند .

    2. آن گاه که جاهلان اینان را به عتاب خطاب کنند، با سلامت نفس و زبان خوش جواب می دهند .

    3. شب ها را به عشق خدا و برای رضایت او به سجده و قیام سپری می کنند .

    4. دائم با دعا و تضرع می گویند: « پروردگارا! عذاب جهنم را از ما دور کن که بد عذابی است
    و جهنم بد منزل و بد سرانجامی است.»

    5. در انفاق کردن اسراف نمی کنند و میانه روی را پیشه خود می سازند .

    6. برای خدا شریک قائل نمی شوند و فقط خدای را می خوانند .

    7. از قتل و جنایت که خدا آن را حرام کرده ، پرهیز کنند .

    8. هرگز گرد عمل زشت زنا نمی گردند که هر کس مرتکب این عمل زشت شود، کیفر جاودانه اش را خواهد دید و در قیامت عذابش دو چندان خواهد شد، مگر کسانی که توبه کنند و اعمال نیک انجام دهند که در این صورت،خداوند گناهان آنان را به ثواب مبدّل خواهد کرد و هر کس توبه کند، البته خداوند توبه اش را می پذیرد .

    9. به ناحق شهادت نمی دهند .

    10. هرگاه به کار بیهوده و زشتی از مردم هرزه بگذرند، بزرگوارانه از آن درگذرند .

    11. هرگاه متذکر آیات الهی شوند، همچون کوران و کران از کنار آن نمی گذرند، بلکه با دلی آگاه و چشمی بینا آن را مشاهده کرده و در آن تأمل می کنند، تا به مقام معرفت و ایمان شان افزوده شود .

    12. به هنگام دعا با خدای خود می گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندان ما کسانی را قرار ده که مایه روشنی چشم ما شوند و ما را سرخیل پاکان جهان و پیشوای پرهیزگاران قرار بده .

    ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿

    پاداش صبر چنین بندگانی قصرهای بهشتی خواهد بود که در آنجا با سلام و درود و شادمانی با یکدیگر ملاقات می کنند و در بهشت زیبا برای ابدیّت و همیشه (جاودان) خواهند بود .

    ای پیامبر! به امّت بگو : « اگر دعا و ناله و زاری تان نبود ، خدا به شما هیچ توجّه و اعتنایی نداشت ؛ زیرا شما  در گذشته ، آیات خدا و پیامبران الهی را تکذیب کرده اید و این تکذیب، دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد ( پس با دعا آن را جدا کنید)(1)

     

     

    1- فرقان آیه 77،63 ؛ صراط سلوک ، ص 33

     

     

    کلیدواژه ها: دعا انفاق, شهادت, مذهبی
    موضوعات: روایت, قرآن  لینک ثابت  [ 06:54:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      ظهور    

     

     

     

     

    کلیدواژه ها: امتحان, ایمان, علائم ظهور, مذهبی
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 06:53:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      اسراف    

     

     

     

     

     

    کلیدواژه ها: اسراف, الکافی, مذهبی
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 06:51:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      راه رسیدن به آرزوها (الوسائل الی المسائل)    

     


    بسم الله الرحمن الرحیم


    استخاره یعنی طلب خیر و درخواست خوبی ها و نیز دعای زیر دعاییست که امام جواد علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان نقل فرموده اند که ایشان از رسول خدا صلی الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل سلام الله علیه و ایشان از خداوند تبارک و تعالی  نقل نموده  و
     ضمن این که بیان کردند که سهم ما در آخرت است نه از دنیا ، این دعا  را مهریه همسر خود قرار دادند. و فرمودند خواندن این دعا راه رسیدن به خواسته هاست  مرحوم شیخ عباس قمی این دعا را به نحو اشاره در منتهی الامال ذکر فرموده است.

     

    ( بحارالأنوار ج : 88 ص : 281 )

    32-  الْبَلَدُ الْأَمِينُ، رُوِيَ عَنِ الرِّضَا ع وَ هُوَ مِنْ أَدْعِيَةِ الْوَسَائِلِ إِلَى‏الْمَسَائِلِ:

     اللَّهُمَّ إِنَّ خِيَرَتَكَ فِيمَا أَسْتَخِيرُكَ فِيهِ تُنِيلُ الرَّغَائِبَ وَ تُجْزِلُ الْمَوَاهِبَ وَ تُغْنِمُ الْمَطَالِبَ وَ تُطَيِّبُ الْمَكَاسِبَ وَ تَهْدِي إِلَى أَجْمَلِ الْمَذَاهِبِ وَ تَسُوقُ إِلَى أَحْمَدِ الْعَوَاقِبِ وَ تَقِي مَخُوفَ النَّوَائِبِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَخِيرُكَ فِيمَا عَزَمَ رَأْيِي عَلَيْهِ وَ قَادَنِي عَقْلِي إِلَيْهِ فَسَهِّلِ اللَّهُمَّ مِنْهُ مَا تَوَعَّرَ وَ يَسِّرْ مِنْهُ مَا تَعَسَّرَ
    وَ اكْفِنِي فِيهِ الْمُهِمَّ وَ ادْفَعْ عَنِّي كُلَّ مُلِمٍّ وَ اجْعَلْ رَبِّ عَوَاقِبَهُ غُنْماً وَ خَوْفَهُ سِلْماً وَ بُعْدَهُ قُرْباً وَ جَدْبَهُ خِصْباً وَ أَرْسِلِ اللَّهُمَّ إِجَابَتِي وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِي وَ اقْضِ حَاجَتِي وَ اقْطَعْ عَوَائِقَهَا وَ امْنَعْ بَوَائِقَهَا وَ أَعْطِنِي اللَّهُمَّ لِوَاءَ الظَّفَرِ فِيمَا اسْتَخَرْتُكَ وَ وُفُورَ الْغُنْمِ فِيمَا دَعَوْتُكَ وَ عَوَائِدَ الْإِفْضَالِ فِيمَا رَجَوْتُكَ و
    َ اقْرِنْهُ اللَّهُمَّ بِالنَّجَاحِ وَ حِطَّةً بِالصَّلَاحِ وَ أَرِنِي أَسْبَابَ الْخِيَرَةِ وَاضِحَةً وَ أَعْلَامَ غُنْمِهَا لَائِحَةً وَ اشْدُدْ خُنَاقَ تَعَسُّرِهَا وَ انْعَشْ صَرِيعَ تَيَسُّرِهَا وَ بَيِّنِ اللَّهُمَّ مُلْتَبَسَهَا وَ أَطْلِقْ مُحْتَبَسَهَا وَ مَكِّنْ أُسَّهَا حَتَّى تَكُونَ خِيَرَةً مُقْبِلَةً بِالْغُنْمِ مُزِيلَةً لِلْغُرْمِ عَاجِلَةَ النَّفْعِ بَاقِيَةَ الصُّنْعِ إِنَّكَ وَلِيُّ الْمَزِيدِ مُبْتَدِئٌ بِالْجُودِ


     

    خداوندا بدرستى كه راهنمائى تو به خير در آن چيزى كه طلب خيرش نمودم  مرا به عطيّه‏ هاى پر نفع میرساند و به من بخششهائى بزرگ را می‏دهد و به من حاجتهاى سودمند را میرساند و كسبهاى مرا نيكو میگرداند و مرا به سوى نيكوترين راهها راهنمائى می‏كند و مرا
    به سوى بهترين عاقبتها میکشاند و مرا از ترسناک ترین بلاها و مصيبتها نگاه مى‏ دارد .

     خداوندا بدرستى كه از تو در آنچه  راى من بر آن استوار شده و در آنچه عقل من بسوى آن چيز رهنما شده طلب خير و خوبى مى‏ كنم ،  پس هموار گردان خداوندا در اين عزم آنچه را كه ناهموار است و آسان كن آنچه را كه مشكل و دشوار است و در اين قصد آنچه را كه اهتمام
    به آن دارم بر عهده گیر.

     و از من هر بدى و پشيمانى را دفع کن  و اى پروردگار من عواقب آن را به نفع و فايده من  و ترسش را  سلامتى من  و دوریش را نزديكی و قحطی آن را فراوانى و ارزانى قرار ده  .

    و خداوندا اجابت دعا مرا بفرست  و برآور خواسته مرا و قضا كن حاجت مرا و برطرف كن از من موانع آن را و منع كن از من حادثه‏ ها و مصيبتهاى آن را و خداوندا پرچم پیروزی و ظفر را در آنچه از خوبی ها از تو  طلب نموده‏ام و  فزونی نفع و فايده را در آنچه  تو را
    خوانده‏ام و كرامت هاى احسان و فضل خود را در آنچه تو را اميد دارم ، قرین من گردان.

     و خداوندا آنرا به رستگارى مقارن ساز  و آن را به نيكى  و صلاح مخصوص گردان .

    و  اسباب خير و خوبى را در آن به صورتی واضح و نشانه‏ هاى فايده آن را کاملا هويدا نشانم ده و سخت و محكم گردان ريسمان خفه كردن  دشوارى آن را و بالا بر آواز آسان شدنش را و  و ظاهر گردان خداوندا مشتبه و پنهان آن را و رها كن حبس‏ شده آن را و قائم و محكم
    گردان اصل بناى آن را تا آن خير و خوبى ، خيرى  باشد كه روى آورنده  به نفع و فايده‏ باشد و برطرف‏كننده زيان باشد  و شتاب‏ كننده  به نفع و باقى گذارنده احسان  .

      بدرستى كه تو ولی فزونی ها و آغازگربخشش هایی .

     

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     


    مهج الدعوات-ترجمه طبسى         405    مناجات جهت استخاره در كارها …..  ص : 405

     

    کلیدواژه ها: استخاره, دعا مذهبی, شیخ عباس قمی
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 06:49:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      جریان انعقاد نطقه مطهر حضرت زهرا سلام الله علیها    

     


     

     

                           یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله

     

     

    روزی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله با امیر المومنین علیه  السلام و جمعی از اصحاب در «ابطح» نشسته بود . ناگاه جبرئیل با صورت اصلی خود نازل شد ، بالهای خود را گشود

    تا مشرق و مغرب زمین را پر کرد ، و آن حضرت را ندا کرد :ای محمّد صلی الله علیه و آله ؛ خداوند علی الأعلی تو را سلام می رساند و امر می فرماید چهل شبانه روز از خدیجه سلام الله علیها دور شو .

    آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه سلام الله علیها نرفت و روزها روزه می گرفت و شب ها تا صبح عبادت می کرد عمّار؛ را به سوی خدیجه فرستاد و فرمود : به اوبگو ، ای خدیجه ؛ نیامدن من به سوی تو روی کراهت نیست و لیکن پروردگار من چنین امر کرده که تقدیرات خود را جاری سازد و گمان مبر مگر به نیکی .

    همانا حقّ تعالی به تو ، در هر روز چندین مرتبه به فرشتگانش مباهات می کند . باید هر شب در خانه خود را ببندی و در رختخواب خود بخوابی و من در خانه فاطمه بنت اسد می باشم ، تا اینکه مدت و وعده الهی به پایان رسد .

    حضرت خدیجه سلام الله علیها هر روز چند نوبت از دوری آن حضرت می گریست تا آن که چهل روز تمام شد .

    جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و عرض کرد : ای محمّد ، خداوند تو را سلام می رساند و میفرماید : امشب با این طعام افطار نما و طبقی را که دستمالی از سندس بهشت روی آن را پوشانده بود در جلوی آن حضرت گذارد .
    حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمود : هر شب زمانی که افطار آن حضرت فرا می رسید . مرا امر می کرد که درب خانه را می گشودم تا هر کس بخواهد بیاید و با آن حضرت افطار نماید . اما در آن شب  مرا امر فرمود تا بر در خانه بنشین و مگذار کسی داخل شود ، زیرا این طعام بر غیر من حرام است .

    هنگامی که اراده افطار نمود طبق را گشود در میان آن طبق از میوه های بهشتی یک خوشه خرما و یک خوشه انگور بود و جامی از آب بهشت ، از آن میوه ها تناول فرمود که سیر شد و از آن آب آشامید تا سیراب شد .

    جبرئیل از ابریق بهشت آب بر دست مبارکش می ریخت و میکائیل دستش را می شست و اسرافیل دست مبارکش را از دستمال بهشت خشک می کرد و طعام باقیمانده با طبق به آسمان بالا رفت .

    هنگامی حبیب خدا برای نماز برخواست ، جبرئیل عرض کرد :

    در این وقت نماز بر تو جایز نیست ، باید به زودی به منزل خدیجه روی و با او آمیزش نمائی که حقتعالی می خواهد در این شب از نسل تو ذریّه ای طیّبه بیافریند .
    آن حضرت متوجه خانه خدیجه شد .
    خدیجه سلام الله علیها می گوید : که من به تنهایی عادت نموده بود و زمانی که شب فرا می رسید درها را می بستم و پرده ها را می آویختم نماز خود را می خواندم و در جامه خواب خود می خوابیدم و چراغ را خاموش می کردم .

    در آن شب در خواب بودم که صدای درب خانه را شنیدم ، پرسیدم : کیست درب را می کوبد، که به غیر از محمد صلی الله علیه وآله زدن آن به دیگری روا نیست؟

    آن حضرت فرمود : ای خدیجه؛ در را باز کم، منم محمد .

    چون صدای فرح افزای آن حضرت را شنیدم از جا بلند شدم و در را گشودم .
    همیشه عادت آن حضرت آن بود ، هنگامی که میخواست به بستر خواب برود آب می طلبید و تجدید وضو می کرد و دو رکعت نماز می خواند و داخل رختخواب می شد ، ولی آن شب مبارک هیچیک از آن کارها را انجام ندادند ،

    موقعی که آن بزرگوار داخل اتاق شد دست مرا گرفت و به رختخواب برد و چون برخواست، من نور فاطمه سلام الله علیها را در خویش یافتم .

     


    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    منتهی الآمال :165

     

     

    کلیدواژه ها: حضرت خدیجه(علیها السلام), حضرت زهرا سلام الله علیها, حضرت محمد ص, مذهبی, منتهی الامال،
    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 06:40:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم    

     

     


    رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری
    اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری

    در این رسانه ی دنیا میان برفک ها
    نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری

    رسیده سن حضورت به سن نوح اما
    شمارِ مردم کشتی نکرده تغییری

    هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم
    هزار سال پیاپی دچار تأخیری

    شبیه کودک زاری شدم که در بازار…
    تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟

     

    کاظم بهمنی

     

     

    موضوعات: شعر  لینک ثابت [جمعه 1395-05-29] [ 08:42:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      مکث را تمرین کردم    

     



     

    تو لیست خرید برای همسرم نوشته بودم یک و نیم کیلو سبزی خوردن!
    همسرم آمد، بدوبدو خریدها را خانه گذاشت و رفت که به کارش برسد…
    وسایل را که باز میکردم سبزی ها را دیدم! یک و نیم کیلو نبود! از این بسته های کوچک آماده سوپری بود که مهمانی من را جواب نمی داد.
    حسابی جا خوردم! چرا اینطوری گرفته خب؟! بعد با خودم حرف زدم که بی خیال کمتر میگذارم سر سفره.
    سلفون رویش را که باز کردم بوی سبزی پلاسیده آمد! بله، تره ها پلاسیده بود و آب زردش از سوراخ سلفون، نایلون خرید را هم خیس کرده بود.
    در بهت و عصبانیت ماندم، از دست همسری که همه خریدهایش اینطوری است. به جای یک و نیم کیلو میرود سبزی سوپری میخرد و بوی پلاسیدگی اش را که نمی فهمد، از شکل سبزی ها هم متوجه نمی شود! یک لحظه خواستم همان جا گوشی تلفن را بردارم زنگ بزنم به همسر که حالا وسط این کارها من از کجا بروم سبزی خوردن بخرم؟! و یک دعوای بزرگ راه بیاندازم.
    ولی بی خیال شدم، توی ذهنم کمی جیغ و داد کردم و بعد همان طور که با خودم همه نمونه های خریدهای مشابه این را مرور میکردم ، فکر کردم شب که آمد یک تذکر درست و حسابی میدهم.
    بعد به خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدی! شب که آمد هم نرم تر صحبت کن…
    رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده!ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش و غرغر کنم، ارزش ندارد درباره اش صحبت کنم حالا! مگر چه شده؟! یک خرید اشتباهی، همین.
    دم غروب، همین منی که میخواست گوشی تلفن را بردارد و آسمان و زمین را به هم بریزد که چرا سبزی پلاسیده خریدی؟؟؟ آرام گفتم :
    راستی ها سبزی هاش پلاسیده بود! یادمون باشه از این به بعد خواستیم سبزی سوپری بخریم فقط تاریخ اون روز باشه.
    تمام.
    همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، بعد گفتم تو امروز خیلی کار داری و خسته ﻣﻴﺸﻲ، دیگه نخواستم سبزی هم پاک کنی.

    آن شب سر سفره سبزی خوردن نگذاشتم و هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم نیفتاد، مکث را تمرین و ﺑﻪ همسرم عاشقانه تر نگاه میکردم و فهمیدم اگر آن موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل بشه به یک هفته قهر.

     

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت  [ 08:36:00 ب.ظ ]

    1 نظر »
    « 1 ... 33 34 35 ...36 ...37 38 39 ...40 ...41 42 43 ... 49 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود