انصاف، حتی نسبت به دشمن ! |
.
عدل یعنى هر چیزى در جاى خود قرار گرفتن.
معناى لغوى عدل هم یعنى میانه. اعتدال هم كه مىگویند، از این واژه است؛
یعنى در جاى خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپروى و بدون راستروى. این هم كه مىگویند عدل یعنى قرار دادن هر چیزى در جاى خود، بهخاطر همین است. یعنى وقتى هر چیز در جاى خود قرار گرفت، همان تعادلى كه در نظام طبیعت بر مبناى عدل و حق آفریده شده، بهوجود مىآید. در رفتار انسان، عدل لازم است. براى حكمران، عدل لازم است. در موضعگیرى، عدل لازم است. در اظهار محبت و نفرت، عدل لازم است.
قرآن فرموده است: «و لا یجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا»؛ دشمنى با كسى موجب نشود كه شما دربارهى او از عدالت كناره بگیرید و عدالت را رعایت نكنید؛ «اعدلوا هو اقرب للتّقوى».
به كسى نباید بیهوده تهمت زد؛
كسى را نباید به خاطر یك امر، از همهى آن چیزهائى كه صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفى بكند.
با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل كرد؛ با انصاف باید حرف زد. (…)
اگر با كسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود كه نسبت به او بىانصافى كنید، بىعدالتى كنید؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آنكه دشمن هم نیست.
بىعدالتىها را همه كنار بگذارند؛ بىانصافىها را همه كنار بگذارند؛ همه در زیر پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بكنند.
در كنار هم باشند، اختلاف سلیقه هم باشد. چه اشكال دارد؟ همیشه اختلاف سلیقه بوده. در دورانهاى مختلف هر جائى كه این اختلاف سلیقهها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، كار خراب میشود. هواى نفس را باید خیلى ملاحظه كرد.
به خودمان در فریب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشیم. نگاه كنیم ببینیم كجا نفس است و هوىهاى نفسانى ماست؛ كجا نه، واقعاً احساس تكلیف است؛ و در احساس تكلیف هم دقت بكنیم كه قدم از دایرهى تكلیف آنطرفتر نباید گذاشت؛ زیادهروى نباید كرد.
بله، یك عدهاى دشمنى میكنند، یك عدهاى خباثت به خرج میدهند، یك عده اى از خباثتكنندگان پشتیبانى میكنند - اینها هست - اما باید مراقب بود.
اینگونه از مشكلات رهایی پیدا میكنید!
اگر به نام عدالتخواهى و به نام انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر كردهایم؛ از خط امام منحرف شدهایم.
اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالتخواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما میدانیم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شدهایم.
اگر بخواهیم به نام انقلابیگرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنیم، از خط امام منحرف شدهایم.
در كشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یك عنوان مجرمانهاى بر یك حركتى، بر یك حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههاى موظف باید تعقیب كنند و میكنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهاى نباشد، كسى است كه نمیخواهد براندازى كند، نمیخواهد خیانت كند، نمیخواهد دستور دشمن را در كشور اجرا كند، اما با سلیقهى سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛
«و لایجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یك قومى، موجب نشود كه عدالت را فرو بگذارید و فراموش كنید.
«اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛ این عدالت، نزدیكتر به تقواست.
مبادا خیال كنید تقوا این است كه انسان مخالف خودش را زیر پا له كند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است.
تقوا یعنى همان مراقبت؛ مراقبت از خود، مراقبت از مسیر، مراقبت از در نیفتادن و دچار نشدن به مشكلات.
میفرماید: اینجورى است كه شما از چنگ مشكلات رهائى پیدا میكنید؛ اینجورى است كه در این خارزار عجیب و غریب، میتوانید راه را درست طى كنید و بدون آسیب جلو بروید؛ «اعدلوا هو اقرب للتّقوى».
” والســـّــلام ُ عــلــی مـَـن ِ اتــَّـبـَع َ الهـُــدی
.
فرم در حال بارگذاری ...