یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


... و اینک نیک بنگر حتی از میان خارها نیز میتوان رویید: با رویشی سرخ، با منشی سبز و این است رمز دوام شیعیان در حصار دجالیانِ زمان: رویش سرخ حسینی همرا با منش سبز مهدوی!!

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

  • جستجو


    موضوعات

  • همه
  • روایت
  • شهید
  • درست نویسی
  • کلام رهبری
  • سخن بزرگان
  • متفرقه
  • دانلود ها
  • سبک زندگی
  • قرآن
  • امالی(شیخ صدوق)
  • نهج البلاغه
  • شعر
  • نگین آفرینش
  • محرم
  • سیاسی
  • صاحب الزمان
  • اربعین
  • کربلا
  • خدا
  • شهید ابراهیم هادی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟

    آمار

  • امروز: 9
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 971
  • 1 ماه قبل: 5375
  • کل بازدیدها: 170353

  • یا اَیُهَا العَزیز انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً


    کاربران آنلاین

  • رهگذر

  • رتبه

     
       
      راه های نفوذ شیطان به قلب    

     

     

    روزی شیطان، موسی (ع) را ملاقات کرد و به او عرضه داشت:« ای موسی! تویی آن انسانی که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزیده و بی واسطه با تو سخن می گوید. و بدین خاطر از آبروی فوق العاده ای برخورداری. من یکی از مخلوقات خدایم، گناهی را مرتکب شدم وعلاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم! به پیشگاه  محبوب عالمیان واسطه شو تا توبه ام را بپذیرد».

     

    حضرت موسی(ع) قبول کرد. از خداوند مهربان درخواست کرد:«الهی توبه اش را بپذیر».

    خطاب رسید:« موسی! خواسته ات را قبول کردم.به شیطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه ،جبران عمل فوت شده است».

    موسی(ع) ابلیس را دید و پیشنهاد خدای متعال را به او گفت. ابلیس سخت عصبانی شد و با تکبر گفت:«ای موسی! من به زنده او سجده نکردم، توقع داری به مرده او سجده کنم!»

     

    سپس گفت:« ای موسی! بخاطر اینکه به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردی، بر من حق دار شدی. به تو بگویم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هر کس در این سه موضع مراقب من باشد از هلاکت مصون می ماند:

     

     1- به هنگام خشم و غضب بیدار فعالیت من باش که روحم در قلب تو وچشمم در چشم توست و همانند خون در تمام وجودت می چرخم تا به وسیله تیشه خشم ریشه ات را بر کنم.
    2- به وقت قرار گرفتن در میان جهاد متوجه باش که در آن وقت من مجاهد فی سبیل الله را به یاد فرزندان و زن و اهلش انداخته تا جایی که رویش را از جهاد فی سبیل الله برگردانم!
    3- بترس از اینکه با زن نامحرم خلوت کنی که من در آن جا واسطه نزدیک کردن هر دو به هم هستم!»

     


    خلاصة المنهج، ج1، ص37 ؛ امالی مفید، مجلس 19، ص172 ؛ شیخ کلینی ، کافی،ج2،ص314

     

     

    موضوعات: روایت  لینک ثابت [سه شنبه 1395-05-26] [ 10:21:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      عفت گرایی ابن سیرین    


     

    جوانی  خوش سیما به نام « ابن سیرین »  که در یک دکان بزّازی ، شاگردی می کرد مورد طمع زنی هوسباز قرار گرفت؛ آن زن برای رسیدن به خواهش شهوانی و شیطانی خویش نقشه ای ریخت، بدین صورت که روزی به دکان بزازی رفته و پارچه های زیادی خریداری کرد و چون حمل آن پارچه ها برایش دشوار بود به صاحب دکان گفت : اگر ممکن است . اجازه بدهید شاگرد شما مرا در حمل پارچه ها کمک کند.

     

    آقای بزاز نیز موافقت کرد و ابن سیرین پارچه ها را برداشت و همراه زن به خانه او رفت. زن بی درنگ ماجرای عشق خود را نسبت به او بازگو کرد و گفت : خرید این همه پارچه نقشه ای بود تا تو را به خانه ام بیاورم و اکنون هیچ محدودیتی برای تو وجود ندارد؟

     

    ابن سیرین که مانند هر جوان دیگری ، میل جنسی داشت در آغاز تحریک شد لیکن لحظه ای اندیشید، نخست رسوایی و بدنامی در این جهان را به یاد آورد و اینکه این رسوایی سبب می شود تا از یک زندگی سالم و انسانی محروم بماند. سپس عذاب های سخت عالم قبر و قیامت از خاطرش گذشت و دیگر اینکه از نعمت های بی کران بهشتی بی بهره می شود. و از همه اینها غمناک تر اینکه خداوند مهربان ، از او ناخشنود می گردد.

    این اندیشه ها سبب گردید تا شهوتش فروکش کند و خود را نگه دارد. سرانجام ابن سیرین از این کار روی برتافت و زن را سخت، پند و اندرز داد، لیکن این پند و اندرزها در دل شیطانی او اثر نگذاشت.

    زن او را تهدید کرد که اگر به خواسته من تن ندهی ، با داد و فریاد همسایه ها را خبر می کنم  و می گویم که تو قصد بدی نسبت به من داشته ای !

    ابن سیرین که خود را در یک دام خطرناک و شیطانی می دید لحظه ای اندیشید، ناگهان نقشه ای به ذهنش رسید، سپس اعلام آمادگی کرد و اجازه خواست برای تخلیه به دستشویی برود، زن نیز به او اجازه داد.

    ابن سیرین بی درنگ به آنجا رفت و بدن و لباسش را با نجاست آلوده کرد و با همان حال به نزد او بازگشت!!

    زن با دیدن این صحنه از او بدش آمد و با بد و بیراه گفتن ، او را از خانه اش بیرون کرد.

    پس از این جریان بود که خداوند به ابن سیرین علم تعبیر خواب بخشید و سپس یکی از عالمان و قاضیان مشهور عصر خویش گردید  و نیز از همسرش سی فرزند متولد گشت که نوزده تا پسر و یازده تا دختر.

     

     

    شیخ عباس قمی ،الکنی و الالقاب،ج1،ص308

    تهذیب الکمال فی اسماء الرجال،ج25،ص 344-354،شماره5280

    محمدباقر خوانساری،روضات الجنات،ج7،ص237.

     

     

    موضوعات: سخن بزرگان, متفرقه  لینک ثابت  [ 10:08:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      زن غربی را آزاد کنید    

     

     

    مقایسه زن در فرهنگ اسلامی و فرهنگ غرب

     

     

    زن در اسلام دارای آزادی انسانی و معنوی و علمی است، ولی در فرهنگ غرب دارای آزادی حیوانی در شهوت ها و هوس هاست.

    زن در فرهنگ اسلامی دارای حجب و حیا و عفاف است و در فرهنگ غرب در بی قیدی و بی بند و باری است.

    زن در فرهنگ اسلامی ، با حجابش همچون مرواریدی در صدف است ، اما در فرهنگ غرب ، وسیله ای برای خودنمایی.

    زن در فرهنگ اسلامی ، نخستین عشق خود را به شوهرش تقدیم می کند و در فرهنگ غرب آخرین عشق خودرا پس از معاشرت های بسیار ، به طور محدود در خدمت شوهر قرار می دهد.

    در فرهنگ اسلامی ، زینت و آرایش زن ، برای شوهر و خانواده اوست ، اما در فرهنگ غرب ، آرایش برای همه است.

    در فرهنگ اسلامی ، به نشانه محبت و تقدیر برای زنان مهریه قرار داده شده و در فرهنگ غرب ، زن باید مخارج خود را خود تأمین کند.

    در فرهنگ اسلامی ، ارزش زن به معنویت و کمالات و سیرت اوست و در فرهنگ غرب ، ارزش زن به صورت و تن اوست روزی که  زیبایی اش از بین برود و توان کاری نداشته باشد، دیگر ارزشی ندارد.

     

     

    موضوعات: متفرقه  لینک ثابت  [ 10:06:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      پلاستیک به جای ساک ورزشی (شهید هادی)    

     

     

     

     

    حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری.

    ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.
    ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت.هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می ائیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و… ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیه می کرد:اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد.

     

    البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.

     

     

    موضوعات: شهید, متفرقه  لینک ثابت  [ 11:05:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      خواستگاری    

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    امام باقر(علیه السلام ): مصیبتی از این بدتر نیست که جوانی، به خواستگاری دختر برادر مسلمانش برود اما پدر دختر به خاطر فقر ، او را رد کند و بگوید:من از تو ثروتمندترم و تو هم شأن من نیستی.


     

    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 11:01:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      آری، این دنیا بازار است.    

     

     

    امام کاظـــ❤ــم (علیه السلام ) می ‏فرمایند:

    ▫️«مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً بَدَأ وَ بِالنَّبِىِّ (ص) ثَنَّى وَ بِنَا ثَلَّثَ» (بحارالانوار، ج 71، ص 379)

     

    کسی که مؤمنى را شاد کند، اول خدا را شاد کرده؛ دوم رسول خدا را شاد کرده و سوم ما اهلبیت را شاد کرده است و این خیلى ارزش دارد.

     

     

     

    امام صــ❤ــادق(علیه السلام ) فرمودند:

    ▫️«مَنْ قَالَ لِأخِیهِ مَرْحَباً کتَبَ اللَّهُ لَهُ مَرْحَباً إِلَى یوْمِ الْقِیامَهِ» (بحارالانوار، ج 71، ص 298)؛

     

    کسی که دوستش را (تشویق کرده و به او) آفرین بگوید، تا قیامت برای او آفرین ثبت می شود. آری، این دنیا بازار است. مواظب باشید. لحظه به لحظه مى ‏توانید با لبخندتان، با برخوردتان و با کمکتان سود جمع کنید.

     

     

     

     پیغمبر اکـــ❤ــرم(صلی الله علیه واله) فرمودند:

    ▫️«مَنْ أدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ فَرَحاً فَقَدْ أدْخَلَ عَلَىَّ فَرَحاً وَ مَنْ أدْخَلَ عَلَىَّ فَرَحاً فَقَدِ اتَّخَذَ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً وَ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً جَاءَ مِنَ الآمِنِینَ یوْمَ الْقِیامَهِ» (فقه الرضا، 373)



    هرکس مؤمنى را شاد کند، مرا را شاد کرده است. و هرکس مرا شاد کند، برای خود نزد خدا حسابی باز کرده و در قیامت در آسایش خواهد بود.

     

     

     

    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 10:58:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      گوهر بی ارزش    

     

     

    اميرالمومنين علی علیه السلام:

     

    الشَّبابُ لا يَعرِفُ قَدرَهُ إلاَّ الشُّيوخُ، وَالعافِيَةُ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاَّ أهلُ البَلاءِ، وَالصِّحَةُ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاَّ المَرضى، وَالحَياةُ لا يَعرِفُ قَدرَها إلاَّ المَوتى؛

     

    [ارزش] جوانى را جز پيران نمیشناسند؛
    [ارزش] آرامش (آسايش) را جز گرفتاران نمى شناسند؛
    [ارزش] سلامتی را جز بيماران نمى شناسند،
    و[ارزش] زندگى را جز مُردگان نمى دانند.

     

     

    المواعظ_العددیّة : ص۲۱۸

    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 10:53:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      درمحضـر مولانا و امامنا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه    

     

     

    شيعَتُنَا… ، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا

     شيعيان ما كسانى هستند كه…

    براى همسايگانشان مايه بركت اند و نسبت به همنشينان خود در صلح و آرامش اند.

     

    منبع: كافى ج ۲ ص ۲۳۶ ح۲۴

    موضوعات: روایت  لینک ثابت  [ 10:49:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      کار    

     

     

     

     

     

    موضوعات: روایت  لینک ثابت [دوشنبه 1395-05-25] [ 02:46:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      فرج شخصــــی    

     

     

     

     

    هر کسی باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فرج شخصی خویش پیدا کند؛

    خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک.

     

    حضرت آیت الله بهجت (رحمة الله علیه)

     

     

    موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت  [ 11:10:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »
    « 1 ... 38 39 40 41 ...42 ...43 44 45 ...46 ...47 48 49 »
     
    •  خانه  
    •  تماس   
    •  ورود