..
دیدم بـ ه دوش شب طبق آفتاب را
یا در زمین تشنـ ه تجلّیِ آب را
یا در ضمیرِ مردمکِ دخترِ سحر
شوقِ بـ ه هم نیامدنِ شوقِ خواب را
سـ ه یا چهار صفحـ ه، مگر فرق می کند؟
آتش زدند صفحـ ه و جلدِ کتاب را
در دستِ چهار چوبِ خرابـ ه اسیر بود
با بوسـ ه ای پرید و بـ ه هم ریخت قاب را
خود را ز دست عقل گرفت و بـ ه عشق داد
وقتی کـ ه انتخاب نکرد ،انتخاب را
چون راه حلِّ مشکل خود را فناء دید
او پاک کرد مسالـ ۀ بی جواب را
.